کندوان های تاریخی ایران
پیش گفتار
فلات ایران بدلیل موقعیت مناسب جغرافیایی، و فراوانی غذا، از 50 هزار سال پیش محل مناسبی برای اقامت انسان بود. این انسانها از ابتدا درون غارها و نقاطی زندگی می کردند، که طبیعت درست کرده بود، و سپس با پیدایش ابزار کندن، خود در جا هایی که می توانستند غار و آشیانه ساختند. در ایران دو گونه کندوان وجود دارد، آنهایی که در دل کوه ها کندند، و آنهالیی که در زیر زمین کنده اند. تعدادی از این کندوان های ایران بمنظور دفاع در مقابل دشمنان بوده است، و دارای سیستم دفاعی قابل توجه می باشند.
میمند تاریخی استان کرمان
روستای دست کند میمند چند هزار سال قدمت دارد، بیگمان از نخستین سکونتگاه های انسان در ایران بوده، هنوز کسی بدرستی نمی داند که این مجموعه به دست چه کسانی بوجود آمده است. روستای میمند در مهر ماه ۱۳۸۵ به عنوان روستای نمونه ملی گردشگری معرفی گردید. میمند در ۳۸ کیلومتری شمال شرقی شهرستان شهربابک استان کرمان، در عرض ۳۰ درجه و ۱۶ دقیقه و طول ۵۵ درجه و ۲۵ دقیقه قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۲۲۴۰ متر و وسعت آن ۴۲۰ کیلومتر مربع است.
در اطراف این روستای آتشفشانی، سنگ نگاره های مختلفی وجود دارد، که نقش های مختلفی بر روی آنها حک شده است، اما تحقیقات چندانی روی این سنگ نگارهها انجام نشده است. تاکنون ۶۵ صحنه سنگ نگاره در منطقه شناسایی گردیده. در میان این نقوش، صحنههایی از شکار، جنگ، نقوش حیوانات نظیر سگ، اسب به خصوص بز دیده می شود. دو نمونه از این نقوش جزو سنگ نگاره های بی نظیر در کشور محسوب می شوند. یکی از این نقوش دارای رنگ و دیگری تصویری از صحنه شکار با تیر و کمان را نشان می دهد. براساس یک نظریه، با توجه به مستند سازی سنگ نگاره هایی در ۸ کیلومتری جنوب میمند، که در بیشتر آنها نقش شکار دیده می شود، و توسط یک هیئت فرانسوی حدود ۳۵ سال پیش انجام شد، قدمت این روستا ۱۲ هزار سال تخمین زده شده است، در یکی از آنها آمده است: هنگامی که کوهها در میمند شکاف بردارند، و افسانهها به حقیقت بپیوندند، گنجینهٔ میمند پدیدار خواهد گشت، و تنها یک نفر می تواند به آن دست پیداکند، او کسی است که از سوی خورشید می آید.
مسکن های اینجا از روی هم گذاردن سنگ و آجر و غیره پدید نیامده، یعنی در فضای باز ساخته نمیشود، بلکه با از میان برداشتن انبوهی از خاک شکل گرفته اند. نیاز به خشت و آجر و ملات ندارد، توده ها را برداشته اند، تا پناهگاه مهیا شود. به همین دلیل برای اتاق، طاقچه در اندازه های مختلف، جای رختخواب، ظروف، صندوق، چراغ و غیرو کنده شده است. به همین دلیل کنار دیوار های خانه گنجه گذارده نمیشود، بلکه با کندن دیوار، حفره یا طاقچه ای بوجود میآید، که اشیاء و لوازم در آنها گذاشته شده، و یا در آنها آویزان می کردند. کل یک خانه شامل یک یا چند اتاق و اصطبل در یک کیچه (kiche) است. یک واحد یک ورودی مشترک دارد، و در پاگرد ممکن است طویله در یک سو، و اتاق نشیمن در طرف دیگر باشد. همه کیچهها یک ساختار ندارند، اندازه و تعداد اتاق های آنها متفاوت است. برای جدا کردن اتاق از پستو، و یا پوشانیدن برخی طاقچهها، از پرده پارچه ای استفاده می شود.
کلیدون در دیوار کنار درب نصب میشود، کلید را در آن قرار می دهند، تا زبانه پشت در قرار گیرد. درجه حرارت این اتاقها حدود ۵ درجه متفاوت از بیرون است. بهمن ماه که بیرون ۱۰ درجه سانتیگراد است، درون ۱۵ درجه، در خرداد ماه که بیرون ۲۴ درجه سانتیگراد است، درون ۱۸ درجه سانتیگراد می باشد. ایجاد اجاق و در زبان محلی دیدون (didon) در درون اتاقها و سوزاندن هیزم طی سالیان متمادی، در آنها موجب سیاهی رنگ سقف و بدنة اتاقها شده، البته برپا کردن آتش و تهیه چاشت (همچون خورک های محلی، کال جوش، سیرآب بنه فله) در درون اتاقها، باعث گردیده تا بدنه داخل اتاقها ایزولاسیون گردد، و عمر اتاقها بیشتر شود. امروزه در خیلی از اتاقها آتش افروخته نمیشود، در نتیجه باعث شده تا خاک سقفها به آهستگی ریزش پیدا کنند. اندازه این اتاقها که البته از نظر هندسی منظم نیستند، متفاوت است، معمولاً یک اتاق ۳×۴ به بلندی ۹۰/۱ تا ۱۰/۲ متر است. بزرگ ترین کیچه از ۹۰ متر مربع تجاوز نمی کند. کف پوشها اکثراً نمد، مخشیف، گلیم یا قالیچه به اندازه های متفاوت، در سایز های۱۵۰×۱ و ۴۰/۱×۸۰/۱ متر هستند. تعداد کیچهها در خود روستا حدود 400 عدد، و تعداد اطاقها حدود ۲۵00 باب در 5 طبقه مورب می باشد.
در مدت جنگ ایران و عراق، جوانان این روستا در جبهه ها خیلی رشادت کردند، در همان دوران جنگ و تا چند سال بعد از آن، بیشتر اهالی از روستا خارج شده، و برای سکونت دائم به شهر های اطراف رفتند. روزی نچندان دور این روستا بیش 2000 نفر جمعیت داشت، ولی امروزه تعداد معدودی بویژه افراد مسن باقی مانده اند. در همان گذشته های نچندان دور، این روستا یکی از مهمترین مراکز تولید لبنیات بود، ولی امروز فقط تعداد کمی احشام و دام باقی مانده است. ساکنان این روستا دارای آداب و رسوم خاص هستند، و در زبان و گویش آنها هنوز از کلمات زبان پارسی باستان استفاده میشود. این روستا هفتمین منظر فرهنگی و طبیعی و تاریخی جهان بود، که جایزه مرکوری را دریافت کرد، جایزه ملینا مرکوری از سوی دولت یونان و با همکاری مجامع فرهنگی بینالمللی مانند یونسکو، و ایکوموس (شواری حفاظت از بناها و محوطه های تاریخی)، به آثاری اهدا می شود، که دارای شرایط و ضوابط فرهنگی، طبیعی و تاریخی منحصر به فرد باشد. روستای میمند در مهر ماه ۱۳۸۵ به عنوان روستای نمونه ملی گردشگری معرفی گردید.
عکس انوش در روستای میمند، تابستان 1387 ، 1 ـ کنار دو تن از اهالی، 2 ـ پیر زن و پیرمرد تنها، که بکمک سازمان میمند زندگی می کنند، 3 ـ انوش در منزل یکی از اهالی ممیند، عکس شماره 4451.
حمام میمند ــ حمام روستا نیز مانند خانه های آن در دل سنگ کنده شده، و بصورت حمام های سنتی دارای خزینه است، امروزه این حمام بصورت موزه در آمده. کوچه ای پیچی و شیب دار حدود 7 متر، به داخل دالانی می رود، سپس در وسط آن دری است، که به رختکن حمام متصل میشود، این رختکن دارای حوضی در وسط، و سه سکو در اطراف می باشد. درب دیگری آنرا به صحن حمام وصل می کند، در پایین صحن خزینه ای در سنگ کنده شده است، و منفذی هلالی شکل آنرا به صحن وصل میکند، که برای برداشتن آب بوده، در وسط خزانه گودالی است، که جای قرار دادن دیگی برای گرم کردن آب بوده، و در پایین و پشت این چاله دالانی است، که درب آن به خارج حمام باز می شده، و آتشخانه یا محل بر افروختن آتش در زیر حمام می باشد. برای گرم کردن حمام منفذی بوده، که حرارت آتش در آن می پیچیده و آنرا گرم می کرده، پس از گرم شدن دریچه بسته میشده. در طرف راست خزینه حوضی برای شستن پا و آب کشیدن بوده است، و در طرف چپ حمام بریدگی کوچکی برای نظافت و دارو کشیدن بوده است. طریقه حمام کردن به این ترتیب انجام می گرفته است، که حمامی در جلو خزانه می ایستاده و بدن مراجعه کنندگان را به وسیله ظرفی با ریختن آب خیس می کرده، که پس از چرک کردن و ریختن آب دوباره و تمیز شدن بدن. فرد می توانسته برای غسل کردن داخل خزانه برود، و پس از انجام غسل از سمت راست یعنی اطاقی که حوض در آن بوده خارج می شده، و پای خود را آب می کشیده است. از نکات عجیب در این حمام آن است که سوراخی در بالای صحن و رختکن می باشد، که سنگی مرمر بر روی آن گذاشته اند که این سنگ به طرز عجیبی نور را در حمام منعکس می کند، و در واقع منبع نور حمام می باشد. علاوه بر این دیگر منابع روشنایی حمام عبارت اند از: روغن گیاهی بنام (کن تون)، و یا کنده خشک پوسیده ای که کمتر دود می کند. دیگر ریشه گیاهی بنام (جلا) که نوعی خار بوده، و از آن کتیرا به عمل می آورند، و چراغ موشی، اکنون این حمام برق کشی شده است.
مدرسه ــ مدرسه قدیم روستا، به همان شیوه و طرح واحد های مسکونی ساخته شده است، با این تفاوت که عرض و عمق کیچه و مسیر ورود آن بیشتر از واحد های مسکونی است. به طور کلی هر چه از ابتدای کیچه به عمق آن میرویم، ابعاد کلاسها گسترده تر می شود، و این به دلیل افزایش ضخامت بوده است. طول کیچه مدرسه که در کوه کنده شده، حدود ۱۸ متر می باشد، و عرض آن از ابتدا تا انتها بین ۱۵ الی ۶ متر متغیر است. در مجموع این مدرسه دارای ۵ فضا که از آنها به عنوان کلاس و دفتر استفاده می شده است. دوعدد از این فضاها در امتداد کیچه و سه تای آنها در سه طرف ایوانی به ارتفاع سه متر که در انتهای کیچه کنده شده قرار دارد که ابعاد آن ۵/۵ ×۵/۵ و دارای دو ورودی می باشد. حجاران میمندی این کلاس را در انتهای کیچه ساخته اند. زیرا ضخامت سقف به مرور که به عمق میرویم بیشتر می شود. در جلوه کیچه مدرسه، حیاط بزرگی قرار دارد، که به سنگ خشکه چین محصور شده است، و درون آن درختی بنام تایی وجود دارد.
مسجد ــ مردم مسلمان و شیعة اثنیعشری هستند، با تغییراتی که در یک یا چند واحد مسکونی داده شده مسجدی ایجاد گردیده، این مسجد در حدود ۱۲۰ متر مربع وسعت دارد و شکل آن مدور و نامنظم است. بعد از راهرویی به پهنای ۵/۱ متر صحن مسجد است، سقف مسجد بر روی سه ستون سنگی به ارتفاع دو متر بنا شده است. محراب مسجد در سنگ کنده شده و ارتفاع آن در حدود ۱ متر می باشد. حجاران میمندی که آثار و نشانه های تیشه آنها بر در و دیوارها و سقف مسجد هنوز به خوبی نمایان است. در مسجد طاقچه ها، محراب و منبر سنگی ایجاد کرده اند. علاوه بر این در طرفین ورودی مسجد – در بدنه دیوار – طاقچه هایی مخصوص قرار دادن کفش ایجاد کرده اند. کف مسجد فاقد سنگفرش و یا هر پوشش ساختمانی بوده و با قالی های دستباف میمندی، کف سنگی آن فرش شده. این مسجد هیچگونه منفذی برای نورگیری ندارد و نور آن از طریق در ورودی مسجد تامین می شود، بنای این مسجد با توجه به اسناد موجود به سال ۱۲۴۰ هجری قمری بر می گردد.
حسینیه ــ حسینیه در وسط روستا قرار دارد، و دارای سه ایوانچه با طاق گهوار های است، که در انتهای آنها ورودی های حسینیه قرار دارند. بنای حسینیه از تجمع چند منزل مسکونی صخره ای ایجاد شده، و تمامی اجزای آن از سنگ تراشیده شده اند، فضاهای داخلی حسینیه دارای پلانی نامنظم بوده، و ۲۰۰ متر مربع مساحت دارد، که چهار ستون قطور مستطیل شکل ایستایی آن را حفظ می کنند، در گذشته یک منبر سنگی چسبیده به زمین و متکی به اولین ستون کنار ورودی حسینیه وجود داشته است، که اخیرا آنرا تراشیده اند، و به جای آن منبر چوبی قرار داده اند. ارتفاع سقف حسینیه در بعضی از نقاط آن ۸۰/۱ و در نقاط دیگر، ۳۰/۲ متر می باشد. حسینیه میمند همچون سایر بنا های صخره ای فاقد هر گونه تزیین و اندودی می باشد، و در آن کتیبه ای که اشار های به تاریخ حسینیه کرده باشد وجود ندارد. این در حالی است که بنای حسینیه مدام در حال تغییر بوده، و در دوره های مختلف فضا هایی به آن اضافه شده است، تا مساحت داخلی آن جوابگوی ساکنین باشد.
طبیعت ــ روستا در مرز مشترک دشت و کوهستان قرار دارد، و آب و هوای آن از نوع معتدل کوهستانی است، زمستان های سرد و تابستان های معتدل دارد. درختان: پسته و بادام وحشی یا کوهی، انار، انگور، گردو، سیب، زردآلو، انجیر، توت سیاه و سفید، آلوسیاه، هلو، گلابی، به، نارون، بیدمشک، سپیدار، سنجد و صنوبر بنه یا بوته های جاز، اسکنبیل، کلوره، چمز، تله و قمس، خارشتر، مخلسه، اسفند، ریواس، کنگر و نخود وحشی، وجود دارد. دشت میمند همچنین مملو از جانوران بیابانی همچون مار، سوسمار، جوجه تیغی، لاکپشت، خرگوش و... است. در کوهستان هایمیمند نیز حیوانات وحشی مختلفی همچون آهو، پلنگ، گرگ، روباه، بزکوهی، کبک و پرندگان شکاری یافت میشود. چندین رودخانة فصلی همچون مورنگ، لاخیس و لای حزین، و تعدادی قنات به علاوه چند چشمه در میمند و اطراف آن وجود دارد. در گذشته برداشت گیاهان داروئی ویژه این منطقه رونق خاصی داشته است، که امروزه کمتر دیده می شود. گیاهان کوهی و داروهایی همچون: آویشن سیاه، کاکویی، مریم گلی، بومادران، آلاله، زیره، ترنجبین، اطوخودوش، لیسو، ریواس، آویشن، سرشو، مخلسه، اکلیل الملک، زوفا، ختمی، انقوزه، بارهنگ، خارخسک، رازیانه، پونه، پرسیاوشان، شیرین بیان، خاکشیر و شاتره. باران سالیانه روستا ۱۸۵ میلیمتر است.
موزه میمند، هم از دیگر واحد های مسکونی است که موزه کرده اند، و آثاری جالب در آن جمع کرده اند، ولی هیچ یک از این آثار بالای 500 سال قدمت ندارند. ابزار ها: ترکهبافی، جاجیم، حصیر، سفتوبافی، نمدمالی، آهنگری، ریسندگی و بافندگی، شانه قالی بافی، چرخو، استی، دارکاربافی، کمان حلاجی، مشته کمان، رنده، مته. ابزار کشاورزی: گرجین، (خرمن کوب)، گاوآهن، کلوخ کوب. وسایل خانه: انواع قفل های قدیمی چوبی، (کلیدون)، کفش و لباس های محلی قدیم، و انواع ظروف غذا و....
اقتصاد مردم، بر سه محور کشاورزی، دامداری و قالیبافی می چرخد، که در این میان قالیبافی نقش بسیار مهمی داشته است، قالی میمند از بهترین قالی های کرمان بوده و شهرت جهانی دارد.
خدمات گردشگری ــ مهمانسرا درون همان کیچه ها و اتاق های دست کند می باشد، که بخشی از تزئینات و وسایل اتاقها محلی، و بخشی بازاری می باشند. رستوران سنتی یا سفره سرای سنتی با مبلمان کاملا سنتی و بر گرفته از طبیعت و معماری تاریخی روستا است، میز های رستوران از سنگ و پایه چوبی دارد، و با غذا های بومی و سنتی از میهمانان پذیرایی می شود.
جالب: در این روستا که اینک محل زندگی تعدادی افراد مسن است، من 10 – 12 مرد بالای 60 سال دیدم همگی آنها گوش های سنگین و کم شنوا داشتند، و بعضی از سمعک استفاده می کردند. این می تواند دلیل وجود ژن مشکل دار باشد، که بخاطر قرنها ازدواج ها داخلی، در میان این مردان مانده باشد. این مشکل در شیخ محمودی 92 ساله نبود، زیرا او از این تیره نبود. اما بانوان این مردان گوش های سنگین نداشتند، و درضمن این زنان علاقه فراوانی به کاسبی و فروشندگی داشتند، شاید علت مهاجرت این ملت در اولین فرصت بدست آمده همین موضوع باشد، پوشش آنها چون خانم های روستا های زرتشتی یزد بود. در همین تعداد کم جمعیت مسن، زنها به مردان دستور می دادند، و سعی می کردند اختیار دار باشند، و خود را رئیس نشان دهند، نوعی زن سالاری حاکم بود
عکس انوش راوید هنگام گفتگو با شیخ محمودی، در مقابل حسینیه میمند، عکس شماره 6166.
تنها مسجد و حسینه غاری جهان
سال 1387 در این روستا پیرمردی 92 ساله زندگی می کند از تبار روحانی شیعه که به او شیخ محمودی می گویند، خانه ای دارد نقلی و زیبا در داخل کوه با درخت بادامی در میان حیاط کوچک. او با این سن و سال هر روز وقت اذان صبح در تاریکی از میان کوچه های سنگلاخی به تنها مسجد زیبای غاری ایران و جهان می آید و با بانگی لرزان ولی پر هیبت بانگ فرا خوان نماز سر می دهد. مسجدی روبراه با فرش و گلیم و نمد محلی با نقش و نگارهای تاریخی و بلند گویی نه چندان روبراه. شیخ محمودی ظهر و عصر و غروب سر ساعت، ساعتی که نه در دستان پر محبتش بلکه در حس و دیدگانش است، عقیده را به سختی راه برتر دانسته و شکر گزار است. غروب ها نیز درب حسینیه میمند را می گشاید تا مشتاقان اسلام دور هم جمع گردند، این تنها حسینیه غاری جهان است که شکوهش به همه چیز می چربد.
در بازدید گورستان های قدیمی و جدید براحتی دو شیوه متفاوت سنگ قبر را متوجه شدم، سنگ قبر هایی که قبل و بعد از پدر بزرگ شیخ محمودی بودند. البته گورستان سه دوره تاریخی دارد، هیچ کس آن دوره های را علمی کاوش نکرده است، طبق یک گفته غیر علمی، در یکی از دوره ها مردگان خود را در سنگلاخ کوهستان نه چندان عمیق حدود 50 سانت، چماته شمال و جنوب، صورت به شرق، بدون قرار دادن هیچ چیزی دفن می کردند. در دوره اسلامی که بعد از پدر بزرگ شیخ محمودی بوده، قبرها اسلامی شده اند. قبرستانها وسعت زیادی دارند، سنگ قبر های حدود 150 تا 400 ساله فاقد هر گونه نوشته ایست، سنگ قبرهای 50 تا 100 سال گذشته نام و تاریخ فوت به هجری قمری دارند. قبرستان دوره های پیشین در میان کوه قرار دارد، و مربوط به دوره های بیش از 500 سال است. لازم است در این موارد کار و تحقیقات علمی امروزی صورت پذیرد.
یک روز در ماه رمضان 1387 که برای بازدید علمی تاریخی و تاریخ اجتماعی به میمند رفته بودم، ظهر موفق بدیدار بسیار کوتاه با شیخ محمودی گردیدم. شیخ تا کنون ازدواج نکرده و همیشه مجرد باقی بوده، با لباس سفید دست بافت در میان کوچه یا همان کیچه محلی در گذر مسجد غاری دلنواز می درخشید، خودکاری و کاغذی در جیب که نشان از اهمیت وی به دانش می داد. در پاسخ سلام من، سلامی گرم گفت و بلافاصله نام مرا پرسید، و به نماز ایستاد، او را در دید داشتم، می دانستم که منبعی سر شار از خاطرات تاریخی میمند است، کسی که تمام عمر پر هیبت خود را در اینجا گذرانده است. چون شیخ روزه بود بعد از نماز راه خانه دلباز خود را پیش گرفت و با تعارف و دعوتی دلنشین به کلبه خزان زیبایش رفت.
در پی فرصت بودم تا در ضمن گشت و گذر در میمند شیخ محمودی را بعد از افطار گیر بیاورم و اطلاعاتی در باره تاریخ میمند، و یا هر آنچه که می توانم و او می تواند بپرسم. غروب انگار که فرمانی ما را به درب حسینیه آورد، بنا گاه شیخ محمودی را دیدم که از کیچه حسینیه می گذرد و می خواهد درب حسینیه را باز کند، سلامی ساده گفتم، و شیخ بسیار گرم گفت سلام آقای راوید!! بسیار تعجب کردم که چگونه و فقط یکبار که قبلاً نام مرا شنیده بود، نامی که آشنا با نام های عربی نیست، براحتی بخاطر آورد، 92 سال سن و این حافظه قوی!. شیخ درب حسینیه را باز کرد و لامپ را روشن کرد، و روی سکویی مقابل درب حسینیه نشست، و من نیز با خوشحال در کنارش نشستم. پرس و جو را شروع کردم که خلاصه آن:
حدود 150 سال پیش پدر بزرگ شیخ محمودی از قم مأمور خدمت در میمند می شود، تا آن زمان مردمان این دیار بسان گذشتگان خود در طبیعت سرگذشتی دگر داشتند، دین و ایمان شان از طبیعت سرشار بود. از زمان ورود پدر بزرگ شیخ محمودی دوره دیگری از تاریخ تمدن آغاز گردید، و مردم مسلمان شیعه شدند. به مرور تا دوران جنگ هشت ساله شکل کامل، مانند بقیه نقاط ایران گرفته بود. در زمان جنگ جوانان میمند شهامت ها و رشادتها از خود نشان دادند، و به مقام هایی رسیدند، متعاقب به مرور طی 20 سال به شهرها مهاجرت کردند. شیخ از اینکه روستا از جوان خالی شده بود، بسیار ابراز نگرانی کرد ، و با چند آیه از قرآن و چند حدیث نگرانی خود را ابراز داشت.
عکس روستای تاریخی کندوان آذربایجان، عکس شماره 4585 .
روستای کندوان تبریز . . . بزودی . . .
آثار کندوان جاده هراز . . . بزودی . . .
آثار دست کند زمینی تهران . . . بزودی . . .
عکس درین کو شهر زیر زمینی زرتشتیان، عکس شماره 4611 .
شهر زیر زمینی زرتشتیان
"درین کویو شهر زیرزمینی زرتشتیان، شگفت انگیز ترین کشف تاریخ آیین زرتشت"
کاپادوکیه Kapadoukia یا نام قدیمی و پارسی این سرزمین کاپادوسیه Cappadocia به معنای سرزمین اسب های زیبا, بخش باستانی و پهناوری است، که امروز در ترکیه مرکزی است. اینجا انگورها و شراب هایش از زمان باستان، شهرت داشته، امّا آنچه به این سرزمین ارزش تاریخی و گردشگری داده، خانه ها و پناهگاه های پرشمار و کوچکی است، که دردل کوه ها و تپه های آتشفشانی وجود دارد. برخی از آنها با نقاشی های زیبایی از مسیح، و نشانه های مسیحیت، باز مانده از مسیحیانی است، که در سال های ظهور مسیح و پس از آن، از ترس شاید سربازان رومی به آنجا پناه برده اند.
امّا شگفت آورترین بخش سرزمین کاپادوکیه یا کاپادوسیه، شهر زیر زمینی بنام درینکویو derinkuy است، که یکی از شگفت انگیز ترین کشف تاریخ آیین زرتشت ایران باستان و پیروان اهورا مزدا در آنجا است. درینکو به معنی چاه عمیق، شهر زیرزمینی و اعجاب آور است، که در سال 1963 توسط کارگرانی ساختمانی کشف شد. آنها که به کندن زمین مشغول بودند، ناگهان با چاه یا تونل ژرفی درون زمین روبرو شدند، پژوهش های بعدی کشف یک شهر زیرزمینی از دوران کهن را خبر داد. در آنجا آثار و نشانه هایی از آیین زرتشت، و اهورا مزدا و فروهر و اسب های پارسی یافت شده است. این شهری در ژرفای 85 متری زمین، در هشت طبقه، با گنجایش زندگی برای 20 تا 30 هزار مرد و زن کودک و گاو و گوسفند و اصطبل اسب است. همچنین محلی برای ذخیره غذا و شراب، درست کردن شراب و روغن، و نیایشگاه هایی برای مراسم دینی .
این شهر زیر زمینی که توسط ایرانیان باستان، پیروان دین زرتشتی ساخته شده دارای چندین طبقه است، طبقۀ نخست ویژه نگهداری حیواناتی چون گاو و گوسفند و اسب بوده است. پله های تو در تو و پر شمار در هر طبقه اتاق هایی با آشپزخانه و محل بزرگی برای نگاهداری شراب و نیز مواد غذایی است. نکته قابل توجه تعداد تونلها وهواکش هاست، که به بیرون راه دارند و طوری ساخته شده اند، که در اعماق این شهر زیر زمینی هوا جریان دارد و هیچگاه کمبود اکسیژن احساس نمی شود. در چهارمین طبقه این شهر زیر زمینی سنگ های سنگین و بزرگی با اندازه های سنگ آسیاب وجود دارند، که به گفته پژوهشگران در صورت حمله و نفوذ دشمن با این سنگها از پایین راه های ورودی را می بستند، تا از نفوذ دشمن جلوگیری کنند. برخی پژوهشگران نقطه ضعف سیستم دفاعی شهر را در آن دانسته اند، که مهاجمین می توانستند با ریختن سم های کشنده در هواکش ها، ساکنان شهر را از پای در آورند. از نظر تاریخی گزنفون xénophon تارخ نگار یونانی، که زمانی جزو سپاهیان کوروش کوچک در لشکرکشی برعلیه برادرش اردشیر بوده، ساخت این شهر و شهر های زیرزمینی را در قرن های چهارم و پنجم پیش از میلاد می داند.
روزگاری همه سرزمین های گسترده میان دو رود هالیس و فرات را کاپادوسیه می نامیدند، از زمان مادها این سرزمین جزو بخشی از شاهنشاهی ایران بود. برای نخستین بار در پایان سده ششم پیش از میلاد، در سنگ نبشته های سه زبانه داریوش بزرگ هخامنشی و خشایارشا هخامنشی، از کاپادوکیه گفته شده است. از دیر باز فرهنگ و آیین ایرانی آنچنان در کاپادوسیه و ارمنستان پذیرفته شده و گسترش یافته بود، که مردمان این نواحی در زمان هخامنشیان و اشکانیان دیگر ناایرانی یا انیرانی شمرده نمی شدند. پرستش ایزدان ایران به ویژه مهر و آناهیتا در کاپادوسیه جریان داشت. با نام گذاری ماه های سال با نام های ایزدان مزدیسنا، در سده پنجم پیش از میلاد در کاپادوسیه، باستانی ترین گواهی تاریخی درباره رواج و گسترش آیین زرتشتی، در باختر ایران و کاپادوسیه است، که ترکیه مرکزی امروز در آن قرار دارد.
پژوهشگران می گویند: با تکنولوژی امروزی ساختن چنین شهری زیرزمینی، برای زندگی 20 تا 30 هزار نفر، ده سال طول می کشد، آنها این شهر زیر زمینی درینکویو را هم ردیف و در مقایسه با اهرام مصر توصیف می کنند.
آیا پیروان اهورا مزدا از ترس تهاجم اقوام وحشی، یا از ترس رویداد های سخت طبیعی از جمله زمستانی سخت که در اوستا به عنوان زمستان شیطانی از آن یاد کرده، به ساختن این شهر زیر زمینی اقدام کرده اند. آیا از ترس موجوداتی فرا زمینی به زیر زمین پناه برده اند. این دیدگاه در مورد قوم مایا نیز وجود دارد، مایا ها قومی با هوش در دوران باستان بودند، که نبوغ و هوش ویژه ای در ریاضیات و نجوم داشتند، اما به یکباره از بین میروند، و تمدن آن ها خاموش می شود. نقاشی هایی که از آن ها باقی مانده، موجوداتی را نشان میدهد، که شباهتی به انسان ها ندارند. در وندیداد دوم اهورامزدا، از پیروانش می خواهد برای پیشگیری از تهاجم دشمنان، و دیوان و پرهیز از صدمات یک زمستان شیطانی و هلاک کننده، شهری زیر زمینی بنا کنند، که در صورت لزوم در آنجا به سرببرند. در قسمت بیرونی "درنیکویو" شهر زیر زمینی ایرانیان باستان، خرابه های دو برج دیده بانی برای نگهبانان وجود دارد، که اگر مهاجمان و دشمنان نزدیک شوند، به ساکنان شهر خبر دهند.
عکس درین کو شهر زیر زمینی زرتشتیان، عکس شماره 4612 .
پرسش از عموم: چرا ایرانیان باستان از پیروان اهورامزدا و زرتشت، برای یک زندگی مخفی و طولانی، شهری در ژرفای 85 متری زمین ساخته اند؟ آنها از چه دانش و علومی برای ساخت این شهر شگفت آور برخوردار بوده اند؟
ادامه پرسش: چرا این شهر زیرزمینی ساخته شده؟ زرتشتیان برای چه آنجا را پناهگاه خود ساخته اند؟ تا چه زمانی در آنجا زیسته اند؟ بر سر آنها چه آمده؟
هنوز برای این پرسشها پاسخی کافی پیدا نشده است! ترکیه سال 2012 با تبلیغات گسترده، درینکویو را به عنوان یکی از شگفت انگیزترین مکان های تاریخی و توریستی خود معرفی کرده است. کاپادوکیه یا کاپادوسیه و درینکویو کنونی، با 26هزار نفر جمعیت آن، یکی از مهمترین مکان های گردشگری و توریستی ترکیه است. این محوطۀ باستانی از سال 1985 از طرف یونسکو جزو میراث فرهنگی جهان شناخته و ثبت شده است. در های درینکویو از سال 1970,
به روی جهانگردان و توریستها باز شده، امّا فقط ده درصد آن در دسترس است
عکس درین کو شهر زیر زمینی زرتشتیان، عکس شماره 4613 .
شهر زیر زمینی نوش آباد
شهر زیر زمینی نوش آباد که بتازگی کشف شده است، شهر بزرگی چند طبقه در زیر زمین تا عمق 35 متری در زیر سطح شهر نوش آباد نزدیک شهر کاشان قرار دارد.
عکس یک راه رو از شهر زیر زمینی نوش آباد، که به شهر اویی معروف شده است، عکس شماره 4630.
کلیک کنید: محوطه های تاریخی ایران
کلیک کنید: سفرنامه تاریخی به شمال ایران
سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران: حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:
ارگ http://arq.ir