پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir
پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

چند مطلب مهم

گرامیداشت کوروش بزرگ

روز جهانی کوروش بزرگ بر ایرانیان فرخنده باد

      بیست و نهم اکتبر برابر با هشت آبان امسال،  روز جهانی کوروش (سایرس دی) نام گذاری شده است.  از دیرباز ایرانیان، پارسیان سراسر جهان، یهودیان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان،  به صورت ملل مشترک المنافع تاریخی آن را گرامی داشته و رعایت می کنند.  این روز به مناسبت تکمیل تصرف بابل به دست ارتش ایران،  29 اکتبر 539 ق.م،  و آغاز گذر مهم تاریخی و پایان دوران شاه خدایی،  در دنیای باستان برقرار شده است.  2548 سال پیش در همین ماه،  اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافت،  که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی حقوق بشر بشمار می آید.  حقوق انسان از دیدگاه کوروش همان زمان مکتوب شد و موجود است،  و استوانه کوروش نامیده می شود.  یکبار دیگر این روز خجسته را به همه ایرانیان و دوستان شادباش عرض می کنم.

عکس استوانه کوروش بزرگ،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 1001 .

      تمام سعی دشمنان ایرانیان این است که بگویند،  این ملت ضعیف و بی فرهنگ بوده و از همه شکست خورده و ملتی است که سر راه تمام مهاجمان بوده،  و فاقد یک هویت ملی است.  آنها هزاران هزار ترفند بکار بسته اند،  از دروغ گفتن و دروغ نوشتن،  جعل و تحریف تاریخ و غیره،  تا بلکه بتوانند جوانان با هوش ایران را بگمراهی و سرخوردگی بکشانند.  البته تا قرن گذشته امکان این بود،  که اندکی موفق بشوند،  ولی در این قرن با وجود تکنولوژی های نوین آنها خود نیز تغییر ساختار داده اند،  و با تغییرات ناپیوسته چهره متفاوتی یافته اند،  دانستن و شناختن این دشمنان،  که کی و چه می باشد خیلی مهم است.

      در هر صورت ما ایرانیان یک ملت بزرگ و مهم در تاریخ بوده و می باشیم،  براحتی این موضوع را در اخبار امروزه جهان متوجه می شوید،  پس چنین ملتی خواه ناخواه دشمنانی داشته و خواهد داشت.  بهمین جهت باید هوشیار بود،  و از حیثیت جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی تاریخی خود،  با دانایی نوین از ایران و ایرانی دفاع نماییم.  این دشمنان گاه ضد کورش،  مانند غیاث آبادی،  ضد تاریخ مانند پورپیرار،  ضد جغرافیا مانند این و آن،  ظاهر می شوند.  هر یک از ما ایرانیها باید بتوانیم،  در تخصص خودمان حرفه و حرفه ای تر شویم،  تا آنها سرخورده شوند و شکست یابند،  و از بین بروند.

عکس پرچم ها و درفش های دوران سلسله هخامنشیان،  عکس شماره 2765 .

کوروش  برای  جهان  بود

      بعضی از عزیزان می گویند،  کوروش بزرگ از ما نیست یا هست،  و حتی می گویند فقط برای پارسی ها می باشد.  کوروش برای یک ملت نبود،  کوروش با نجات قوم بنی اسرائیل از اسارت بابل،  در واقع به دوره 6 ـ 7 هزار ساله ای که پادشاهان چون خدا بودند،  پایان داد.  چند هزار سال بود،  شاه ها مردم را می کشتند و چشم در می آوردند،  و بت ها می ساختند.  ولی ذات تکامل اجتماعی بشر اجازه نمی داد،  که این مسیر قرنها ثابت باشد،  و تا ابد ادامه داشته باشد.  بنابر این تقاضای وجودی بشر و روشنفکر های آن زمان،  در کوروش گرد آمد و خواسته یا ناخواسته،  جهان را آماده پذیرش دین هایی خدایی جدید می کرد.  باید گیتی تکانی می شد،  به شرق و غرب می رفتند فرعونها را به زیر می کشیدند.  انسان داشت تحولی در سیر تمدن را تجربه می کرد،  معابد گذشته را آتش زدند و نابود کردند،  و یا نیمه کاره رها نمودند،  کار سازی این دوره جدید برای تمدن دینی،  یکصد سال بود،  و پیامد آن تا دو هزار سال بدرازا کشید.

      کوروش از آن همه جهان است،  کوروش دین های خدایی را از زندان  نابونائید یا بخت النصر،  حکومت بابل آزاد کرد،  و با اعلامیه کوروش،  گفته شد،  که فصل دیگری از تاریخ اجتماعی بشر آغاز گردیده است.  باید دید در این اقدامات کوروش چه نیرو هایی تاثیر داشتند،  قدرت های خدایی و غیبی،  یا دانایانی از میان بردگان بنی اسرائیل،  یا از اطرافیان،  یا دانایان از پارس یا ماد،  پارت یا تاز.  کلاً آنچه از سابقه زندگی کوروش میدانیم،  می توانسته برای این مهم تاثیر داشته باشد.  قبل از حرکت کوروش بزرگ،  جنگها و برخورد ها و آدم کشی ها برای سر یا خواسته پادشاهان بود،  ولی بعد از این حرکت تاریخ ساز،  تا ابتدای بورژوازی در ساختار های تاریخی اجتماع،  جمع شدن ها،  یکی شدن ها،  جنگها و برخوردها و آدم کشی ها برای دینها بود.  تا قبل از کوروش شاهان بی واسطه خدا بودند،  ولی بعد از آن،  و در دوره دو هزار ساله دین های تک خدایی،  حاکمان با آویختن صلیب و رنگ،  واسطه مردم با خدا شدند.  کوروش بزرگ باعث شد دین خدا از زندان دین شاهان در آید،  و سریع توانست طی یک قرن معابد پادشاهان،  که می پنداشتند ذاتاً خدا هستند از جا کنده شود.

  ولی این  هخاها  که پیش قراول نجات بشریت بودند،  و در واقع جغرافیای چهار سویی ایران این مهم را بعهده آنان گذاشته بود،  برنامه ای و راهی برای ادامه داشتند.  شاید چون امکانات نبود،  و بطور علمی درکی از رشد و تکامل نمی دانستند،  نمی توانستند کار و برنامه ای گرد آورند.  بدین جهت تا ظهور منجی هایی از دین های جدید،  این دوره تمدن نیازمند واسطه هایی بود، مانند،  میترا و زرتشت،  مانی و مزدک،  که پیش زمینه قانون ها دین های آسمانی و فکری،  برای طی مسیر دو هزار ساله آماده شود.  باید توجه داشت،  هیچ تمدنی و هیچ فرهنگی بدون وجود،  دلایل و فاکتور های جغرافیا ـ تاریخ شکل نمی گیرد.

   پرسش:  آیا از جامعه شناسی تاریخی در زمان کوروش بزرگ،  بدور از دروغ های تاریخی چیزی می دانید؟

تکرار سفارش انوش

      وبلاگ انوش راوید برای عزیزان علاقمند به تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران است،  که به آن اهمیت می دهند،  و در جهت برداشت دروغها از تاریخ ایران گام بر می دارند.  هم میهنان عزیزم در وبلاگ هایشان نشان دادند،  که شایستگی فراتر از هر تصوری را دارند،  در نوشته های آنها،  روز بروز سطحی نگری کمتر شده،  و با ادبیات علمی،  فراز و نشیب ها را خوب می شناسند،  که این می تواند جامعه شناسی نوین ایران را به تصویر بکشد.  روز بروز به تعداد جوانان با هوش دارای ذهن پویای تاریخی،  با توانایی سبک تاریخ نویسی ایرانی افزوده می شود.

     همانطور که در مقاله قرن سنت گریزی نوشتم،  هر شخص باید در جهت دانش و حرفه خود حرکت کند،  و کار فرهنگی خودش را در دنیای دمکراسی دیجیتال،  بخوبی و روشنی پیگیری نماید.  جوانان عزیز باید به توانایی خود برای کشف حقایق علمی تاریخ پی ببرند،  و ایمان فراوان داشته باشند که می توانند،  و از تکرار داستان های دروغی ساده لوحانه دشمنان خود داری کنند،  که کاری بسیار نا شایسته است.  تکرار کنم،  ساده نباشید،  و اغفال ترفند های دشمنان نگردید،  هر گونه کوتاهی مورد سوء استفاده استعمار نو و دشمنان برای تفرقه و جدایی و نیست در جهان شدن خواهد بود.  آنهایی که برای ما تاریخ دروغی نوشته اند،  خیلی بی سواد و مغرض بوده اند،  از   دروغ های آنها نهراسید،  با دست توانا و معرفت خاص ایرانی به دروغ های الکساندر و مغول و غیره بگوید:  نه، نه.  آنها می خواهند ما نتوانیم از حقوق تاریخی ایران دفاع کنیم،  و بگویند،  ایرانی ها ترسو و شکست خورده بودند!  بی تاریخ و اصل و نسب بودند!  دشمنان تاریخ ایران خیال و تصوری باطل و ساده لوحانه تر از دروغ های شان را دارند.

      تحولات در جهان قرن 21 به سرعت می گذرد،  و هر روز شاهد مسائل جدید علمی و اجتماعی و غیره هستیم،  بنابر این اندیشمندان در بخش تاریخ و جامعه شناسی تاریخی،  مسئولیت سنگین رساندن آگاهی صحیح را بعهده دارند.  نباید وابسته به دانش اندک گذشته،  و چند اثر بجای مانده باشیم،  که معلوم نیست واقعی و درست می باشند،  در اینجا توضیح داده ام.  گستردگی حرکت های مختلف جهانی،  در تمام بخشها را باید جدی گرفت،  و با نگرشی اصولی از باز نگری تاریخ باز نماند،  ندانستن واقعیتها باعث شکست و ناکامی غیر قابل جبران می شود.  در شرایطی که جهان و اطراف ما به ارتش های مختلف با سلاح های خطرناک نوین مجهز هستند،  و با دانش جعلیات و رجزخوانی و معرکه گیری تاریخی برنامه های شوم سرنوشت سازی دارند،  ما باید واقعیت های تاریخی و جغرافیایی را بدور از دروغها خوب بشناسیم،  و از آنها نهراسیم و نگران نباشیم.  حقیقت با دانستن واقعیتهاست،  و با درست دانستن دانش تاریخ،  می توان بهترین برنامه ریزیها را برای آینده نوین داشت.

       تعدادی از عزیزان هم میهن،  ندانسته در وبلاگ ها و نوشته ها و گفته های خودشان،  از قهرمانان  کاغذی داستان های دروغ های تاریخی دشمنان ایران،  به عنوان قهرمان و کبیر نام می برند،  مثلاً می گویند الکساندر کبیر!  امیدوارم هر چه زود تر با مطالعه وبلاگ انوش راوید بخود آیند،  و  خون شهیدان و فدا کاران ایران بزرگ در طول تاریخ را بیاد بیاورند.  بعضی از اساتید و گویندگان و مجریان،  در دروغ های تاریخی غرق شده اند،  و نمی خواهند واقعیتها را بپذیرید،  وظیفه جوانان با هوش ایرانی است که به آنها کمک کنند،  تا بسوی واقعیت های تاریخی بروند.  آنها می توانند با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  حرکت نوینی را آغاز کنند،  و به میهن و ملت بزرگ و زیبای ایران باز گردند.  آن عده ای که همچنان داستان های دروغی دشمن و استعمار و امپریالیسم،  را باور دارند،  و عوامل آنها را قهرمان و کبیر می گویید،  باید از ملت عزیز ایران شرمنده باشند.

تاریخ و برنامه های کلی

     تاریخ و تاریخ اجتماعی زیر بنای فکری و تحلیلی،  تمام تئوریسین ها و برنامه نویس های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است،  اگر آنها از تاریخ بدرستی ندانند،  در برنامه ریزی هایشان اشتباه عمده می کنند.  مانند هیتلر که به دنبال آریایی ها جهانی را به کشتن و ویرانی داد،  صدام برای تکرار جنگ قادسیه،  کشتار و خرابی راه انداخت و خودش نابود شد.  آمریکا که می پنداشت اسکندر مقدونی و چنگیز مغول چه راحت به افغانستان و عراق پیروز شدند،  آمد و کشتن ها راه انداخت و اقتصاد خود و جهان را به نابودی کشاند،  و هزاران هزار مثال دیگر.  امروز همین اشتباه در داده های تاریخی،  که در ذهن خود آگاه و نا خود آگاه تیوریسین هاست،  دارند با پاکستان بازی می کنند،  شمال آنرا بمب باران کردند تا مسلمانان را تحریک کنند،  و به حرکت علیه دولت مرکزی آن کشور بر انگیزانند،  و دولت آن کشور را با ترفند ضعیف کرده تا شیعه و سنی بازی در منطقه راه بیاندازند.  برای تکرار هیاهو های تاریخی،  مانند امویه و عباسی و محمود غزنوی،  می پندارند که می توانند عربستان را وزنه ای حساب کنند،  و این طرف با ندانستن تاریخ واقعی بازی ساده تری را پیش گرفته است.

     تأثیر دروغ هایی مانند،  تاریخ یونان، تاریخ مغول، تاریخ عرب، تاریخ ترک، تاریخ اروپا،  در سرگذشت ایران را باید با دید واقعی نگاه کرد،  برای این منظور مطالعه و پیگیری این وبلاگ می تواند کمک بزرگی باشد.  هر گونه داده دروغ از تاریخ ایران بزرگ باعث اشتباه در برنامه ریزی های کلان شده،  و در نهایت صدمات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.  وظیفه تاریخ دان تنها ذکر داستان های گذشته نیست،  کار سنگین او اتصال گذشته و آینده است،  این اتصال به تنهایی توسط یک یا چند نفر امکان ندارد،  بلکه باید در سازمان های قرن21 انجام شود.  تاریخ زیر بنای اصلی آینده نگری است،  و اگر تاریخ دانی قبل از مطالعه این وبلاگ در تاریخ و تاریخ اجتماعی اشتباه می کرده،  و در باره دروغ ها تحقیق و تحلیل نمی کرد،  او ندانسته بود.  مانند گفته بسیاری که در نظر های وبلاگ نوشته اند:  با اینکه ناسیونالیست هستم، چرا تاکنون به دروغ بودن ها فکر نکردم،  و لی با این وبلاگ بخود آمدم،  و تاریخ را با دید دیگری خواهم دید. 

       مهم ترین و سنگین ترین وظیفه در این قرن به عهده تاریخ گویان است،  که داستان های تاریخی را تجزیه و تحلیل نمایند،  و با دیدی نو و سبک تاریخ نگاری ایرانی نگارش کنند.  برای این منظور باید در فرصت های مناسب و با حوصله تمام این وبلاگ و لینک های مربوط به مقالات را مطالعه نمایند.  افرادی که نمی توانند دروغ ها را دور بریزند،  و می خواهند به هر قیمتی شده آنها را حفظ نمایند و باور داشته باشند،  بزودی از دانش گرایش های مختلف تاریخی کنار زده خواهند شد.  بارها در وبلاگ نوشته ام،  که اگر این قبیل افراد درک وبلاگ را ندارند،  فوراً خارج شوند،  و در جای دیگری گذران وقت کنند.  این وبلاگ برای هدر دادن زمان نیست،  برای اشخاصی می باشد،  که می خواهند جدید و جدید تر اندیشه و کار،  تحقیق و تحلیل کنند.

            انگشت شماری در باور دروغ های تاریخ اصرار دارند،  و پا فشاری می کنند،  که اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و اعراب بیابانی،  به ایران حمله کرده و در ایران بزرگ کشتار کرده.  می خواهند بگویند و باور داشته باشند،  که مبارزان تاریخ ایران تروریست و حشیشی نامیده شده اند،  و یا قهرمانان ایران را در اندازه زیاد و بدی،  رو در روی یکدیگر قرار داده اند،  و آنها را کوچک شمرده و ملت را خیانت کار گفته اند،  مانند بابک خرم دین و افشین و بسیاری دیگر.  ما برای برداشت دروغها از تاریخ ایران،  نباید روی شانس و امداد غیبی حساب باز کنیم،  بلکه باید با تحقیق و تحلیل، دانستن واقعیتها و سبک کار، هوش و درایت،  دشمنان تاریخ و سرگذشت دروغی ایران عزیز را شکست دهیم،  و درخت تنومند ایران بزرگ را از چنگال دروغها رهایی بخشیم.  جهان خواران استعماری را نباید دست کم گرفت،  آنها همیشه دروغ گفته و دروغ می گویند،  می دزدند و غارت می کنند.  در ضمن باید توجه داشت،  اندک اشخاصی که بخواهند مقابل دمکراسی قرن 21 قرار گیرند،  دقیقاً مقابل انبوه جوانان با هوش ایران بزرگ و قاره کهن قرار گرفته،  و خود بخود بی معنی می شوند و بزودی پایان می یابند.

عکس مردم تهران در دوران انقلاب مشروطیت،  عکس شماره 459.

   کلیک کنید:  جنگ افزار های آینده

   کلیک کنید:  سخنرانی انوش راوید

   کلیک کنید:  اردوی مجازی ملی مردمی

 

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir 

تبریک عید قربان


   عکس یکی از اولین مساجد ایران حدود یکهزار سال پیش،  مشروح در بنا های تاریخی دینی ایران،  عکس شماره 4725.

معنی پسوند مکانی گان

     عزیزی گفته در داستان های تاریخی ایران چنین نوشته اید:   آفریگان = {(آف = آب) + (ری = طولانی) + (گان = خروشان)}،  و،  آفگان = {(آف = آب + گان = خروشان) = افغان (اوگانستان در کتاب میر غلام محمد غبار)}،  و این عزیز خواسته اند توضیح بیشتری بدهم.

      گان در پسوند های مکانی ایران خیلی زیاد است،  بیشتر آن را فقط بعنوان پسوند مکان گفته اند،  مانند گرگان، کنگان، آذرآبادگان، پادگان،  ولی گان تنها بعنوان پسوند مکان نیست.  در زبان هایی که ریشه دار هستند هر واژه و پسوند و پیشوند دارای معنی می باشد،  یا در واقع هر حرف آن معنی دار است.  آذرآبادگان بمعنی محل آتش خروشان،  پادگان محل دفاعی خروشان.  همانگونه که در تاریخ گوگرد و باروت نوشتم،  توپ چوبی اختراع ایرانی ها بود،  که با چوب توت می ساختند،  و به آن گان می گفتند،  یعنی خروشان،  که بعد ها به بیشتر زبانها رفت و به آن گان گفتند،  گان در زبان های بیگانه (در انگلیسی Gun)، هیچ تعریف واژه ای و ریشه ای برای توپ و تفنگ ندارد.  انگلیسها بمنظور تعریف واژه گان،  پرت و پلا های ناپیوسته گفته اند،  که با اندکی درایت متوجه می شوید،  قابل قبول نمی باشد.

      در ضمن توجه نمایید،  میر غلام محمد غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ،  چند جا از قول خوانین و مردم آن کشور اوغانستان نوشته است،  که او همان آف یا آب است،  در ابتدای سلسله هخامنشیان هنوز آن سرزمین بعنوان استان نبود،  و فقط یک مکان جغرافیایی بود،  به همین جهت از آن به نام آفگان نام برده می شد،  تا بعد از استان شدن آفگانستان یا اوگانستان گردید.  البته هنوز در حال جمع آوری سند و مدرک تاریخی واقعی درباره این موضوع هستم،  تا در نهایت با یک پست منتشر کنم.  تنها گان را واگذار نکرده ایم،  بسیاری از واژه ها و نامها را واگذار کردیم،  و از نام های غریبه و غربی استفاده می کنیم،  مانند اورنج که به آن پرتقال می گوییم،  پرتقال نام کشور پرتقال است،  زمانی که آنها در جنوب ایران بودند،  برای شاه وقت یک صندوق اورنج آوردند،  و او خوشش آمد و گفت به نام آنها پرتقال بگوییم،  مشروح را در چلاسر و جل نوشته ام.  علت این واگذار کردن ها در قرن های 19 و 20 بوده،  که بعلت استعمار و استثمار و دیکتاتوری،  تمام دست اندرکاران فرهنگی کشور،  از بی سواد ترین و بی وتن (وطن) ترین افراد انتخاب می شدند.

   جالب ــ  یک فرنگی گفته و به آن عمل می کنند:  اگر مسیر فریب چراغانی باشد،  باهوش ها راحت تر از احمقها فریب می خورند.  درست مانند کتاب های رنگین و زیبا و قطور دروغ حمله الکساندر و این و آن به ایران،  در واقع با زرین کردن کتابها،  مسیر فریب را چراغانی کرده اند.

آثار ایرانی در زنگبار

      دو سه پست قبلی از تاریخ ایرانی در زنگبار نوشته بودم،  عزیزانی کنجکاو شدند بدانند،  آیا آثار باستانی از ایرانی ها در زنگبار وجود دارد.  البته نظر و منظور من در آن پست،  آثار دوران هخامنشیان بود،  که من فقط در فرهنگ مردم آنجا شنیده ام،  و آثار باستانی از آن دوره ندیدم.  ولی آثار باستانی از هزار سال پیش ایرانی ها در زنگبار زیاد است.  در کتاب خطی آسیا، وقایع کیلوا نوشته دریانورد پرتقالی دوباروس،  که از اولین پرتقالی هاست  که به زنگبار رفته،  درباره ایرانیها و شیرازی های جزیره کیلوا کیسوانی،  و علی بن حسن پیشوای شیرازی ها نوشته است،  کیلوا نام عمومی در زنگبار است،  و کیسوان یعنی جزیره.

      در ساحل جزیره بر سطح مرتفع،  بقایای ویران شده قصر باشکوهی از دوران حکومت شیرازی ها از قرن 11 میلادی وجود دارد،  که به آن حسنی کوبوآ  یعنی باشکوه و بزرگ می گویند.  این قصر دارای بخش های مختلف سلطنتی است،  که با نشانه های کاملاً ایرانی و با معماری ایرانی ساخته شده است.  در این جزیره آثار تاریخی ایرانی زیاد دیده می شود،  منجمله مسجد جامع ایرانی ها،  که بگفته کتاب وقایع کیلوا و چند سفر نامه دیگر،  در دوران خودش با مساجد کوردوبا در اسپانیای امروزی برابری می کرد.  پرفسور نویل چتینگ انگلیسی در دهه 1960 کاوش های باستان شناسی در شرق آفریقا و جزیره را،  برای یافتن تاریخ ایرانی ها انجام داد.  مطابق معمول تاریخ دان های امروزه ما،  فقط به چند کتاب دروغ تاریخی چسبیده اند،  و دروغها را رها  نمی کنند،  و هیچکدام نتیجه تحقیقات آن باستان شناس را تحلیل و منتشر نکرده اند،  و من هم ندیدم،  امیدوارم شما دیده باشید و بمن بگویید.

   عکس قصر تاریخی ایرانی حسنی کوبوآ در جزیره کیلوا کیسوانی استان خود مختار زنگبار کشور تانزانیا،  عکس شماره 4123.

   عکس مسجد تاریخی ایرانی ها در جزیره کیلوا کیسوانی،  که در زمان خودش هم اندازه و اهمیت مساجد کوردوبا بود، عکس شماره 4124.

داستان تاریخ طبری

     عزیزی از یک سایت یک صفحه کپی شده از کتاب طبری را برای من فرستاده،  و می گوید چرا طبری چنین نوشته،  و دست مایه طنز یا حقارت شده است.  بدین جهت توضیحی می نویسم،  افرادی هستند که نوشته های کتاب تاریخ طبری را خود تاریخ می دانند،  در صورتیکه خود طبری کتابش را چنین نمی داند،  و در مقدمه کتابش نوشته است:

       بینندگان کتاب ما بداند که بنای من در آنچه آوردم و گفته ام بر راویان بوده است نه حجت عقول و استنباط نفوس، به جز اندکی، که علم اخبار گذشتگان به خبر و نقل به متأخران تواند رسید،  نه استدلال و نظر، و خبرهای گذشتگان که در کتاب ما هست و خوانند عجب داند یا شنونده نپذیرد و صحیحی نداند، از من نیست بلکه از ناقلان گفته ام و همچنان یاد کرده ام.

      توجه می فرمایید خودش قبول ندارد،  و فقط داستانها و نقل قولها را ذکر کرده است و گفته،  نه حجت عقول و استنباط نفوس ....  البته طبری را نباید دست کم گرفت،  طبری در ری متجاوز از صد هزار حدیث از ابن حمید فرا گرفت و آنرا نوشت.  ولی نقل قول بدون هیچ سند و مدرک تاریخی که تاریخ نمی شود،  اگر از شما یک واقعه قرن حاضر را بپرسند،  مطمئناً واقعیت را نمی دانید،  اگر بپرسند برج های دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک چه شد و چرا فرو ریخت،  می دانم نه شما نه کسی بدرستی نمی داند چرا چنین شد،  اگر از شما بپرسند در جنگ ایران و عراق چند نفر کشته شدند،  می دانم که کسی نمی داند،  و ده ها پرسش دیگر،  آنوقت یک نفر نقل قول از چند صد سال پیش از خود گفته،  در زمانی که هیچ امکانات نبوده،  و اگر در این زمان بخواهیم آن نقل قول را بعنوان تاریخ بدانیم،  واقعاً که خیلی سادگی است و وضع خراب می شود.

      تاریخ طبری و امثال،  برای تاریخ نویسی نوین ایرانی مهم است،  ولی باید نوشته های آنها را با داده های علمی تاریخی و تاریخ اجتماعی و باستان شناسی هم آوا و هم آراء نمود.  بخش نخست زندگی نامه طبری از علی اکبر شهبازی نوشته:  او درباره تبرستان ابتدا گفته:  نمیدانم،  و سپس ادامه داده،  زمینی پر از درخت و جنگل بود،  از این رو مردم با تبر درختان را قطع می کردند،  و سرزمین را تبرستان خواندند.  براحتی متوجه می شویم که قبل از اینکه طبری یک محقق تاریخ باشد،  و درباره دیار خودش تحقیق کند،  فقط علاقه داشته نقل قول کند،  و بهمین جهت اصلاً و به هیچ وجه کتابش نمی تواند بعنوان منبع تاریخی باشد.

      سمعانی در کتاب الانساب در ذیل کلمه طبری،  کنیه و نام طبری و اجدادش را بدینگونه نوشته است:  "ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الطبری"،   طبری خود را "محمد بن جریر" می گوید.  طبری در آخر 224 یا ابتدای 225 هجری در طبرستان بدنیا آمد در شهر ری تاریخی درس خواند،  و در 310 هجری در بغداد وفات یافت.  برای آن عده که از موضوعات سیاسی و اجتماعی ایجاد شده،  توسط استعمار و امپریالیسم بی وقفه ناراحتی دارند،  و می گویند اعراب به ایران حمله کردند،  و گاه منبع حمله اعراب و شکست ایرانیها را کتاب طبری و امثال می دانند،  و می گویند ایرانیها با زور شمشیر و کشتار مسلمان شدند،  آنها بدانند،  پس این چگونه زور و شمشیر است،  که محمد ابن حمید رازی ها،  و احمد بن حماد دولابی ها،  و طبری های فوق مسلمان سر منشأ اسلامی جدید از آن پدید آمدند،  چرا در مدت 30 یا 50 سال گذشته در اینطرف و آنطرف دنیا هر چه شمشیر می زنند و یا هویج می دهند،  حتی یک حدیث هم فرا نمی شود.

   عکس تصویر کتاب طبری،  عکس شماره 7137،  در آن نوشته شده است:  عجمان بیامدند که همدیگر را به زنجیر ها لبسته بودند تا فرار نکنند ....  در ادامه آن و صفحه دیگر آمده:  پارسیان هر هفت نفر بیکدیگر بسته شده بودند و خارهای آهن پشت سر خویش افکنده بودند و می گفتند هرکس از ما بگریزد خار آهن لنگش کند.

      من چند صفحه پس و پیش این قضیه را خواندم،  و جز پرت و پلا هیچ مطلبی را که بتوان آن را تاریخ دانست نیافتم،  فقط پرت و پلا های آدم های بی سوادی بود،  که مطلبی را یا مغرضانه یا بابت رجز خوانی یا سادگی گفته اند،  و یک نفر آنها را نوشته است،  کسی که توانایی نوشتن بالایی داشته،  و توانسته بود یکصد هزار حدیث هم بنویسد. خوب کجای اینها تاریخ است،  آنقدر سادگی دارد که حتی یک ساده هم که از تاریخ نمی داند،  براحتی متوجه پرت و پلا های آن می شود.

      بسیاری از اساتید گفته اند:  طبری در ذکر حوادث و قضایای تاریخی سند خود را منتهی براویان و مورخان می کند،  مانند  داستان کمک خواستن مردم یمن از انوشیروان، که دو گونه روایت ذکر کرده است، که با هم اختلاف دارند.  همانگونه که بارها گفته و نوشته ام در ایران و تاریخ ایران کتاب های خطی قدیمی کم نبوده و کم نیست فقط آن تعداد کتاب هایی را که می خواستند ما بدانیم در اختیار مان گذارده اند،  باید با تلاش و کار عملیاتی و میدانی تاریخی و باستانشناسی،  بگردیم کتاب های دیگر را از کتاب خانه های خطی در ایران و افغانستان و پاکستان و عراق،  و کلاً جای جای قاره کهن بیابیم، و در جهت نشر آنها در اینترنت بکوشیم.

      کسانی که می خواهند از تاریخ طبری بدانند،  بهتر است مقدمه کتاب و در باب زمان و باب اولین مخلوق و غیره آن را بخوانند،  درباره پادشاهی منوچهر بخوانند،  ببینند چقدر سادگی دارد،  حتی اگر کسی می خواهد نقل قول به نام تاریخ کند،  اگر غرض و ریا و منظور و دشمنی نداشته باشد،  باید نقل قول را با دانش و درک بشری زمان خودش پالایش کند،  و اگر نکرد حفظ نقل قول تاریخی نیست،  بلکه پرت و پلا و جوک می شود،  البته خود طبری این را در مقدمه،  که در ابتدا نوشتم،  گفته است.

      من شخصاً از اصل کتاب تاریخ طبری خبر ندارم،  حتی از نسخه های دست نوشته قدیمی آنهم نمی دانم،  فقط در اینجا یاد آوری نمایم،  از بدو ورود استعمار به ایران در زمان حکومت صفویه،  یکی از ترفند های استعماری این بود که با نوشتن کتاب های خطی و قالب کردن آنها بنام کتاب های اصلی،  مردم را اغفال کنند،  زیرا آنها نمی توانستند ایرانیان را در جبهه های فرهنگی و جنگی شکست دهند،  ولی می توانستند با اقدامات موذیانه و زیرکانه بروی کاغذ و با کاغذ تا حدودی شکست دهند.   کتاب های تاریخ طبری چاپ شده،  که من می شناسم:

   1 ــ   زندگی نامه طبری از علی اکبر شهبازی،  من دارم.

   2 ــ  تاریخ طبری چاپ اروپا بوسیله مستشرق G.D.Goej .

   3 ــ  دو نوع تاریخ طبری چاپ مصر.

   4 ــ  تاریخ طبری از ابوالقاسم پاینده،   من دارم.

   جالب:  در قرن های 19 و 20 برای اینکه کشوری یک قدرت شود،  حدود 50 تا 100 سال زمان می برد،  و نیازمند داشتن بخش های وسیع از صنایع سنگین بود،  مانند انگلستان و آلمان و فرانسه.  از دهه آخر قرن گذشته و قرن 21 این وضع تغییر کرد،  و زمان قدرتمند شدن یک کشور،  به 15 تا 20 سال،  و تکنولوژی آن هم به الکترونیک و ابزار دقیق،  و تولید مربوط به آن تغییر یافت،  مانند ژاپن و چین.  در ادامه این قرن زمان قدرتمند شدن سیاسی و اقتصادی یک کشور بسیار کوتاه شده،  و فقط و فقط با داشتن اندیشمندان متخصص واقعی است،  که این امکان بوجود می آید،  به این ترتیب ایران نیز می تواند یک قدرت در گیتی شود.  البته باید توجه داشت نیاز نیست همه مردم اندیشمند باشند،  فقط چند هزار جوان باهوش می توانند این گذر مهم تاریخی و تاریخ اجتماعی ایران را در آینده ای نزدیک سازمان دهند.

   پرسش:  آیا شما می توانید یک اندیشمند واقعی بدور از مدارک ظاهری باشید؟

  توجه:  باز هم شبکه مستند تلویزیون ایران،  مطابق معمول فیلم های مستند خارجی را نشان داد،  که از یونان و اروپائیان باستان تعریف مفصل می کرد.  در این فیلم به نام کیهان،  از سیارات و ستارگان می گفت،  و در بین مطالب از یونانیان و اروپائیان باستان کلی تعریف می کرد.  در فیلم می گفت اگر دوران باستان یونان ادامه پیدا می کرد،  اینک تمدن و تکنولوژی بشر دو هزار سال جلوتر بود.  حتی شبکه مستند در ترجمه این فیلم اشاره نکرد،  که این گفته سازنده فیلم است،  و صرفاً نظر شبکه مستند نمی باشد،  سازندگان  این گونه فیلمها هرگز به فکر کوتاهشان خطور نمی کند،  که بگویند اگر سلسله هخامنشیان ادامه پیدا می کرد،  تمدن بشری دو هزار سال جلوتر بود.

      قبلاً در باره اینگونه فیلم های شبکه مستند،  یک نامه به این شبکه نوشتم،  که حداقل رعایت اصول حکومت ایران را بکنند،  که در چند پست قبلی می باشد.  شما عزیزان نیز می توانید در راستای اهداف ایرانی،  نسبت به اینگونه اشتباه های غیر عمدی در نشریات رسمی و غیر رسمی،  در سایت های مربوطه آنان ابراز نظر نمایید.

   پرسش:  آیا شما تاکنون به مسائل و موضوعات دروغ های تاریخی در نشریات مختلف هشدار داده اید؟

   عکس تاریخی کتابدار پارسی،  حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ کتاب و کتابداری در ایران،  عکس شماره 545.

   کلیک کنید:  استراتژی ملی ایران

   کلیک کنید:  پیدایش تحولات اجتماعی

   کلیک کنید:  تاریخ ورود نام های عربی به ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.


   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد