پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir
پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

حکومت های نیمه شرقی ایران بزرگ

حکومت های نیمه شرقی ایران بزرگ

   پیش گفتار

      تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  قوانین و فرمول های دقیق دارد،  عدم توجه به آنها نوشته های تاریخ، داستان های دروغی می شوند،  و نباید آنها را به عنوان منابع استفاده نمود، برای دانستن بیشتر به جغرافی ـ تاریخ بروید.

      مقالات تاریخی نوشته شده انوش راوید،  از مشاهدات عینی و  واقعی تاریخ اجتماعی و علم جغرافی ـ تاریخ می باشد که با دانایی قرن 21 و تکنولوژی جدید ارایه می گردد،  با سازمان آینده بینی گسترش می یابد و کم وبیش باز نویسی می شوند.  از دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ و کتب دینی به هیچ عنوان استفاده نشده،  البته از کتاب های تاریخی که مطالب و نوشته های آنها بر خلاف قوانین علوم طبیعی و اجتماعی نباشند بهره گرفته شده است.  خواندن آنها به عزیزان علاقه مند به تاریخ و تاریخ اجتماعی که زیر مجموعه های علم جغرافی ـ تاریخ هستند پیشنهاد می گردد،  و از عزیزان خواهش  دارم با دید قرن سنت گریزی مطالعه نمایند.   باید مردم و حکومت های تاریخی سراسر جهان را مطابق اندیشه و کردار و گفتار در زمان خودشان بررسی کرد که در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام، و نیز هر بخش تاریخ را با فکر و خواسته مردم آنزمان تحلیل نمود،  این مسئله مهم را هم در نظر داشت که اکثر دانش  تاریخ ما از دوره استعمار و امپریالیست است.  توجه کنید تاریخ را درست در تاریخ بنگرید،  نه آنچه هالیود و یا دشمنان می خواهند،  توضیح بیشتر  را در میان مطالب وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران بخوانید در کارگاه فکر سازی کار کنید تا در انتها سرگذشت و آینده ای نوین ایجاد گردد.   دشمنانی که برای ایران تاریخ نوشته اند هیچ شناختی از جغرافیای طبیعی و اقتصادی و زندگی و مدنیت ایرانی نداشتند و  کتاب های خود را چون داستان تفسیر نموده اند که براحتی قابل رد کردن است.  وظیفه همه ایرانی های عزیز می باشد که با این تاریخ های نوشته شده دروغی برخورد کنند و آنها را مجازی به محاکمه بکشانند.   برای اینکه این مطلب کاملاً مفهوم باشد،  لطفاً تمام مقالات وبلاگ را با دقت بخوانید،  و با دید دیگر جهان را ببینید و  واژگون بررسی  کنید،  حوصله و تأمل نمایید،  و از همه مهمتر پیگیری و به گردونه یاد گیری بسپارید،  البته می دانم پاک کردن دروغهای دشمنان که 500 سال است به اندازه 5000 سال تاریخ دروغ گفته اند،  مشکل می باشد.  افرادی احساسی برخورد می کنند و اعراب را ایرانی کش و یا برعکس می دانند،  ولی تاریخ،  با دانش و اطلاعات ما به پایان نمی رسد،  و لزوماً همین نخواهد بود،  پس واقع بینانه با  دانایی قرن 21  بدنبال واقعیت باشیم.  صدام احمق می پنداشت قادسیه حقیقتی است،  و از برای تکرار آن ملت های غرب  ایران بزرگ  یعنی عراق کنونی را به بدبختی کشاند.  امروز با این پندار که عربها آمدند و کشتند و غارت و نابود کردند،  خشمی در دل عده ای افتاده که  استعمار و صهیونیزم  از آن بهره می برند.  نمی دانم چرا علمای تاریخ نتوانسته اند این دروغها را بردارند،  که پویایی نو در سرنوشت بکارند و جامعه را هدایتی تازه کنند،  شاید غرق در این دروغ ها هستند.  این دروغ تاریخ را فعلاً بسیار فشرده نوشتم تا فرصت مطالعه و اندیشه و طرح سئوال برای هم میهنان گرامی باشد،  ولی آنرا در زمانهای مناسب ادامه میدهم.   

   شرق ایران از پایان اقتدار هخامنشی تا اسلام

      با نگاهی به نقشه جغرافیای طبیعی قاره کهن متوجه می شویم،  بیابان وسیع دشت کویر بطول تقریبی یکصد فرسنگ،  دو بخش ایران بزرگ را از یکدیگر جدا نموده است.  جاده ری به معنی بلند و طولانی که قسمتی از جاده ابریشم بود، مسیر اصلی دو بخش ایران را شامل می شد (مانند ری برنج).  این موضوع در طول تاریخ باعث شده بود،  گاهی حکومت های ایرانی در دو بخش این سرزمین وسیع تشکیل شود،  حکومت هایی در غرب و شرق.  منجمله بعد از سقوط سلسله هخامنشیان که توسط انقلاب انسانی ایرانی انجام شد،  و منجر به قدرت رسیدن حکومت اشکانیان  گردید،  در بخش شرقی ایران حکومتی روی کار آمد،  که به آنها در تاریخ های نوشته شده کوشانیان می گویند.  بعد از مجلس مغستان و به قدرت رسیدن تمدن سازمان قبیله ای برای اولین بار در جهان،  قبایل شرقی ایران به یک اتحاد رسیدند.  در سال 40 میلادی قوی ترین و معروف ترین رئیس قبیله ای بنام کجولا کدفزس از کوشانیان به حکومت رسید،  و تمامی قبایل ایران شرقی در شرق دشت کویر و دشت لوت تا کوه های هندو کش به اتحاد ملی رسیدند.

      ویما کدفزس دوم بعد از پدر هندوستان شمالی را تسخیر نمود،  و نمایندگانی برای استقرار روابط اقتصادی و سیاسی به دربار تراجان امپراطور روم اعزام نمود.  در این زمان رومیها سواحل آسیایی مدیترانه را برای تجارت ابریشم گرفته بودند،  و با حکومت ایران غربی به نوعی کم و بیش در گیر بودند.  رومی ها پولدار و تجملی و مشتاق پارچه های ابریشمی چین و عطریات و ادویه هندوستان بودند،  در مبادله این کالاها که راه ترانزیتی آن در دست مردم شرق و غرب ایران بود،  سود زیادی نصیب ایرانی ها می شد.  کدفزوس دوم خواست کاشغرستان ایرانی را که از بعد از هخامنشیان به اشغال چین در آمده بود،  تسخیر کند تا بتواند سر رشته جاده ابریشم را به دست آورد.  اما دولت چین که به واسطه جنگ های متعددی را ابریشم را در سال 92 میلادی باز کرده بود،  نگذاشت چنین چیزی عملی شود،  و سپاه حکومت کوشانی ایران شرقی از چین شکست خورد،  و پادشاه کوشانی با آن همه اقتدار که داشت تادیه و خراج و باج سالانه به دولت چین را پذیرفت.

      مقدر ترین پادشاه کوشانی افغانستان کانیشکا بود،  که بین 120 و 160 میلادی سلطنت کرد،  و پایتخت ایران شرقی را از شمال هندوکش به جنوب هندوکش منتقل کرد.  بگرام در کاپیسا مرکز تابستانی و پیشاور (پش آور) مرکز زمستانی قرار گرفت.  کانیشکا در شمال شرق ترکستان چین،  کاشغر، یارکند، ختن را فتح نمود،  و حدود مرز های شرقی و شمال شرقی ایران را به دوران هخامنشیان رساند.  ایران شرقی در ادامه تاریخ اجتماعی با شیوه سازمان قبیله ای بود،  و قبایل به این ترتیب تمام کشور را در دست داشتند،  معمولاً قوی ترین قبیله و رئیس قبیله در شهر خود،  مرکز حکومت کشور را در دست داشت،  و تمام روابط جامعه پیرو این سازمان نهادی بودند.  جهت آگاهی بیشتر به ساختار های تاریخی اجتماع مراجعه شود،  عده ای افراد بی سواد چون از تاریخ چیزی نمی دانستند،  در کتاب های تاریخی که نوشته اند دروغ زیاد گفته اند،  آنها را باید دور ریخت.

      در قرن های سوم و چهارم میلادی شاهنشاهی ساسانیان بیشتر سرزمین ایران شرقی را به اشغال حکومت پادشاهی در آورده بود،  یا تحت نفوذ قرار داده بود.  ولی شاهنشاهی ساسانیان هرگز نتوانست چون سلسله هخامنشیان تمدن شاه خدایی را مستقر نماید،  زیرا گذر تمدنی بشر را به جلو برده بود،  و امکان به عقب باز گشتن نبود.  به همین جهت شاهنشاهی ساسانی دائم با قبایل و در واقع با سازمان قبایل که بسوی سازمان قبیله های دینی جلو می رفتند،  در گیر نبرد نظامی و فرهنگی بود.  البته این اوضاع باعث رشد و شکوفایی فکری مردم می گردید،  و از عوامل پیدایش اندیشه های جدید برای گذر های تمدنی می شد.  باید به اصل تاریخ توجه داشت،  از سقوط هخامنشیان تا پیدایش سازمان قبیله ای دینی،  حکومت ایران شرقی و در دست مردم بود و مردم آزادی عمل و فکر داشتند.  در این باره تحقیقات انجام نشده زیاد است،  که به مرور تحقیق خواهم کرد و در وبلاگ منتشر می کنم،  همچنین از عزیزان محقق تاریخی در این باره یاری می خواهم.

   شرق ایران بزرگ در پیدایش و گسترش اسلام

   ........ بزودی ........

   عکس تاریخی عطار ایرانی در افغانستان امروز،  عکس شماره 599 .

   داستان کوروش و پانته آ

      تاریخ ایران داستان های شکوهمندی دارد،  که سرتاسر معرفت و جوانمردی، میهن دوستی و عشق است،  که درس و کلاس برای تمام روشنفکران و عاقلان جهان گردیده،  و در هر کجا توانسته اند بازگو نموده اند.

      در لغت نامه دهخدا زیر عنوان پانته آ بر اساس روایت گزنفون نوشته شده است:  هنگامی که مادها پیروز مندانه از جنگ شوش برگشتند،  غنیمت هایی با خود آورده،  و تعدادی را برای پیشکش به کوروش بزرگ عرضه کردند.  در میان غنائم زیبا ترین زن شوش به نام پانته آ بود،  همسرش به نام آبراداتاس برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود.  چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند،  کورش درست ندانست،  زنی شوهردار را از همسرش بازستاند.  حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت،  و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند،  از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت.  پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام آراسپ سپرد.  اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت،  و خواست از او کام بگیرد،  بناچار پانته آ از کورش کمک خواست.

      کوروش آراسپ را سرزنش کرد،  و چون آراسپ مرد نجیبی بود،  به شدت شرمنده شد،  و از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت،  تا او را به سوی ایران فرا بخواند.  هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد،  و از موضوع با خبر شد،  به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.  هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت،  و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت:  سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که نسبت بما کرد،  اکنون حق دارد که ما را وفادار ببیند.  زمانی که اسیر او و از آن او شدم،  او نخواست که مرا برده خود بداند،  و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند،  بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد،  مثل اینکه من زن برادر او باشم.

      آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد،  و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد.  کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد،  تا مراقب باشند که خود را نکشد،  اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد،  و با خنجری که به همراه داشت،  سینه خود را درید،  و در کنار جسد همسر به خاک افتاد،  و ندیمه نیز از شرمنده شدن نسبت به کورش و غفلتی که کرده بود،  خود را کشت.  هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید،  بر سر جنازه ها آمد.   اگر در تصویر دقت کنید،  دو جنازه ی زن و یک مرد می بینید،  و باقی داستان که در تابلو مشخص است.  معلوم نیست چرا ایرانیان سعی نمیکنند داستان های غنی خود را گسترش دهند،  و به جای آن به سراغ داستان هایی دروغی و بی محتوا میروند،  که عربها چگونه زنان سرزمین های اشغالی را به صیغه خود در می آوردند.  تعدادی را در داستان های تاریخی ایرانی نوشته ام.

*

   عکس تابلوی اثر وینسنت لوپز نقاش اسپانیایی قرن 18 ،  نقش آن یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است،  عکس شماره 4009 .

   پاسخ نظرات مقاله خلیج فارس

      تعدادی از عرب های عزیز هم وطن در شمال و جنوب خلیج فارس،  در نظرات نوشته اند که نام خلیج فارس،  خلیج عرب است.  عزیزان خلیج یک نام عربی برای شاخآب است،  فارس نیز نام عربی برای پارس است،  و کلاً خلیج فارس یک واژه عربی است،  نه زبان پارسی،  اگر پارسی بود می شد شاخآب پارس.  در این وبلاگ و در طول تاریخ گفته شده خلیج فارس،  مقاله خلیج فارس برای تأیید و تعریف خلیج فارس است.  اگر در گذشته ها اعراب به آن خلیج عرب نگفته اند،  دلایل خاص خودشان را داشته اند،  منجمله نمی توانستند نام یک منطقه جغرافیایی را عرب بنامند،  زیرا سرزمین های عرب وسیع تر از نام یک مکان جغرافیایی است،  و نیز در دوران سلسله هخامنشیان بخش شمال خلیج فارس را پارس می نامیدند،  و تاریخ پر جمعیت و پر ماجرایی دارد.  برای دانستن از واژگان و زبان های پارسی و عربی به تاریخ زبان و نویسایی و تاریخ زبان پارسی بروید.

      امروزه اعراب از مهمترین مردمان گیتی هستند،  و از تیره های مختلف تشکیل شده اند،  و در کل ملت هایی که بزبان عربی گپ می زنند،  بالغ بر پانصد ملیون نفر هستند،  که تقریباً در تمام دنیا پراکنده می باشند،  و همچنین 26 کشور کاملاً عرب زبان را شامل می گردند.  به همین جهت در گذشته نمی خواستند یک نام جغرافیایی را عرب بنامند،  می دانیم بسیاری از جغرافی دانان و جهان گردان و دریا نوردان در طول تاریخ عرب یا عرب زبان بودند،  و همانها بودند،  که نام های زیادی در تمام گیتی بر مکان های جغرافیایی گذاشتند،  منجمله با تأیید جغرافی دانان ایرانی،  خلیج فارس را بر شاخآب پارس گفتند.

      عزیزان و برادران جهان عرب،  بین ما پارسها با شما اعراب هیچ تفاوتی نیست،  و وجه مشترکی در مبارزه با استعمار و امپریالیسم داریم،  آنها در 5 قرن گذشته به ما ملتها ظلم بسیار کردند.  بویژه استعمار از مهربانی و مهمان نوازی، صفا و سادگی، عربها سوء استفاده کرد،  و قرنها سرزمین های عربی را در چنگال خود نگه داشته بود،  و تا نیمه دوم قرن 20 هیچ کشور عربی مستقل وجود نداشت.  حتی امروزه نیز شاهد مبارزه مردم عرب علیه امپریالیسم و استثمار هستیم،  و هر شخص از ما ایرانیها هم به اندازه توان خود،  از آن مبارزات پشتیبانی و حمایت می کند.  دشمنان تاریخی قاره کهن می خواهند از سادگی ملتها استفاده کنند،  و با بازی گرفتن یک نام جغرافیایی اختلاف ایجاد کنند،  و از آب گل آلود شده نفت و گاز صید کنند،  نمونه این ترفند را در گوگل و خلیج فارس نوشته ام.

      اندکی از عزیزان هم میهن می گویند،  اگر اعراب الحواز نفت را از ایران بگیرند،  دیگر ایران چیزی نخواهد داشت.  من نیز می گویم،  عزیزان اگر بقیه ملت های عرب توانسته اند،  از نفت خود بهره برند،  در صورتی تازه واردی هم پیدا شود خواهد توانست،  احتیاط کنید و در بازی های امپریالیسم نو نیافتید،  ما ملت های قاره کهن باید یکدل و یکی باشیم. اگر عربی یا پارسی بخواهد این نام را چیز دیگری بگوید،  کمک به ترفند استعماری،  و رد کردن تاریخ و جغرافیای عربی و پارسی است،  و این خوشایند هزاران دانشمند تاریخی قاره کهن نمی باشد.

*

   نقشه احمقانه استعماری برای نابودی قاره کهن،  آنها نمی فهمند و نمی دانند،  که دیگر این ملتها را نمی توانند اغفال کنند،  بلکه مردمان قاره کهن به آگاهی رسیده و شگردها را درک می کنند،  عکس شماره 4125.

   کلیک کنید:  تاریخ پدافند ملی ایران

   کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایران

   کلیک کنید:  ماجرا های خواندنی و پند آموز

    توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir

نظرات 1 + ارسال نظر
morteza یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:48 ق.ظ http://www.fan-avar.mihanblog.com

salam doste aziz weblog khobi dari
lotfan be webloge man ham sar bezan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد