فرهنگ نام های ایرانی (2)
در اینترنت و بصورت گسترشی، فرهنگ نام های ایران باستان ندیدم، که مجموع نام های پارسی، ترکی، ارمنی، کردی، بلوچی، سیستانی، طالشی، لکی و لری و غیره باشد. به همین جهت در فرصت هایی این فرهنگ را می نویسم، و به مرور پست می کنم، البته سعی می کنم نام هایی را که می توان امروزه نام گذاری کرد ذکر کنم.
به ترتیب حروف الفبا، قابل افزودن و جا گذاری مجدد در میان ردیفها.
توجه پرسشها و دیدگاه خود را در لینک زیر بنویسید تا پاسخ داده شود
پ
پاپک = بابک = یکی از شخصیت های شاهنامه، موبد معبد آناهیتا،
پاپکان = بابکان = لقب پادشاهان و بزرگان تاریخی ایران،
پات = پاد = پرت = پارت = نگهبان، مرزبان، جنگجو،
پادار = فادار = پایدار = از نام های تاریخی ایرانی،
پاده = فاده = نام پدر خرم که زن مزدک بود،
پارس = پارسا = پارساکیا = ایرانی، مقدس، نام ایرانی،
پاسپار = پاسال = پاسدار = نام و عنوان در ایران،
پاشا = نامی آذری به معنای پروردگار
پاکان ـ پاکبار ـ پاکباز ـ پاک دل ـ پاک + پسوند = نام و فامیل در ایران،
پالاش = بلاش =
پالیز ـ پالیزبان ـ فالیزبان = نام و فامیل در ایران،
پانوی = فانویه ـ پایدار ـ پایمرد ـ پایندر ـ پاینده = نام و فامیل در ایران،
پایکار = پایکار خان = تحصیلدار، فرمانروای ایرانی در گرجستان،
پدرام = پرارین = آراسته و نیکو و خوش،
پراهام = پرهام = نام شخصیت متمکن معاصر بهرام گور،
پرتاب = دارای تاب و توانایی بسیار،
پرتو = فروغ و روشنایی و شعاع،
پرشان = رزمجو،
پروا = فروا = نام فرستاده خسرو پرویز دوم ساسانی به دربار روم،
پروانه ـ پرمایه ـ پرمایون ـ پرناک ـ برنا ـ پرن ـ پروین = نام های ایرانی،
پرند = بافته ابریشمی و حریر ساده و منقوش،
پرنیان = دیبای چینی با لطافت زیاد،
پرویز = مظفر و پیروزی لقب خسرو دوم ساسانی، یکی از شخصیت های شاهنامه،
پروین ـ پرین ـ پریچهر ـ پری خانم ـ پریدخت ـ پریرخ ـ پریسا ـ پریوش= نام های بانوان ایران،
پرهام ـ پژمان ـ پوریا ـ پویا ـ پوژمان = نام های مردانه در ایران،
پوپک ـ پوپو = نام های ایرانی،
پور = پوران = فوران = پوراندخت = نام ها بانوان در ایران، از ریشه پور یا بور به معنی رنگ روشن،
پوربها ـ پورک ـ فورک ـ پوری ـ فوری = نام و لقب ایرانی،
پورشسب = بورشسف = دارنده اسب با رنگ پور یا بور، نام پدر زردشت،
پوریا = پوریار = پور بای = نام های ایرانی،
پولاد = فولاد = نام یکی از پهلوانان ایرانی در زمان کیقباد،
پولادوند = پیلادوند = فولادوند = عنوان در ایران،
پویا ـ پویان ـ پوینده ـ پویه ـ پهر ـ پهره = نام و لقب در ایران،
پهلبد = پهلبت = فهلبد = فرمانده سپاه، آهنگساز دوران خسرو پرویز ساسانی،
پیام = پیغام
پیروز = فیروز = یکی از شخصیت های شاهنامه که دلیر طبرستان معاصر فریدون بود،
پیروزان = فیروزان = نام برادر شاپور اول،
پیروز گر ـ فیروزگر ـ پیروز بخت ـ پیروز دخت ـ پیروزه ـ فیروزه = نام های ایرانی،
پیلتن ـ پلین ـ پیمان ـ پیندار ـ بیندار = نام های ایرانی،
ت
تابا = زر، طلا
تاباک = تباک = فرمانروای جهرم در دوران اردشیر،
تابان = شاعر ایرانی که در هندوستان می زیسته،
تابان بخت ـ تاباندخت ـ تابانمهر = نامهای پرسی ترکیب شده از تابان + پسوند و پیشوند،
تابش ـ تابناک ـ تابنده ـ تابنده رخ = نامهای ایرانی،
تاج = تاز = دیهیم، افسر، واژه تازی که ایرانی ها به اعراب می گفتند بر وزن پارتی و پارسی،
تازی= نگهدار تاج، پارتی = نگهدارنده مرز، پارسی = نگهدارنده خورشید و نور، (نگارنده)،
تاج آور ـ تاج بخش ـ تاجدار ـ تاجمان ـ تاجور ـ تاجی = نامهای ایرانی،
تارا = ستاره ـ تارا دخت،
تخمه = تهمه = تهم = نیرومند و قوی، نام شخصیتی از خاندان زردشت،
تذرو = ستاتیرا = نام دختر داریوش سوم هخامنشی،
ترانه = نام دختران در ایران بزرگ،
تربه = نام بانوی پارسی مسیحی،
ترخان = طرخان = شخص صاحب حضور، نام پدر بزرگ ابونصر فارابی،
ترسول = ترسل = نام سلطان فاریاب،
ترشیش = نام شاهزاده پارسی،
ترند = مرغک کوچک، وطواط،
ترنگ = تورنگ = تذرو،
تروند = میوه نورس و نو بهار،
تژاو = نام داماد افراسیاب که گیو او را زنده گرفت،
تشتر = تشتریه = ستاره شعرای یمانی،
تکش = کوه و بلندی، نام ابوالمظفر تکش خوارزمشاه بوده است،
تلیمان = نام پهلوان ایرانی، شاهزاده معاصر فریدون، نجیبی از سغد معاصر کیخسرو،
تنان = تناس = نام یکی از حکام داریوش کبیر،
تنتاک ـ تندر ـ تنسر = نام های ایرانی،
توان ـ توانا ـ تواندخت ـ توانه = نام هایی در ایران بزرگ،
تور = تورج = توژ = دلاور و پهلوان، یکی از شخصیت های شاهنامه،
توران = توران دخت = پوراندخت = نام دختر خسرو پرویز،
تورج = تورک = تورگ = طورگ = دلاور و پهلوان، پسر شیدسپ، نبیره جمشید،
توس = طوس = نام پسر نوذر،
توفان = طوفان = نام دوست وامق که با او گریخت،
تهماسب = طهماسب = دارنده اسب قوی، یکی از شخصیت های شاهنامه،
تهمتن = نیرومند و قوی، یک از القاب رستم زال،
تهمورث = تهمورس = طهمورث = دارنده سگ قوی، نام یکی از شاهان ایرانی،
تهمیج = تمهیج = نام خواهر بابونج،
تهمینه = نام دختر پادشاه سمنگان، مادر سهراب،
تیر = نام فرشته موکل بر ستوران و نگهبان باران،
تیران ـ تیرداد = تیردات = تیریداد = فرشته موکل چارپایان، نام های ایرانی،
تیراژه = رنگین کمان، قوس قزح،
تیردخت = تیر + دخت = نام دخترانه ایرانی،
تیروند ـ تیزرو ـ تیزگام ـ تیرگان = نام هایی در ایران بزرگ،
تینا = گل،
تیهو = پرنده ای شبیه کبک،
تیمور = نام مردان در قاره کهن،
ج
جابار = جبر = یکی از نیاکان گودرز،
جان افروز = جان افزا = جانفروز = جانفزا = نام و لقب در ایران،
جاما = جاماس = جاماسپ = دارنده اسب درخشان، نام شخصیتی در تاریخ،
جانبخش ـ جم چهر ـ جمسپ ـ جوانبخت ـ جوانمرد = نام های ایرانی،
جاوید = جاویدان = ابدی، نام شاهی باستانی، یکی از شخصیت های شاهنامه،
جم = جمشید = جامشید = نام های ایرانی در شاهنامه،
جهانبان ـ جهاندار ـ جهانشاه ـ جهانگیر = نام های ایرانی،
جهانبانو ـ جهاندخت = نام های دختران در ایران بزرگ،
چ
چابک = چابوک = چالاک و زرنگ، نام نیای یک شاه ایرانی،
چمن ـ چمن آرا = نام و لقب در ایران،
چهر ـ چهر آرا ـ چهر آزاد چهر زاد ـ شهر زاد ـ شهر آزاد = نام های ایرانی،
ح
حامی = مدافع
خ
خاد = شخصیتی معاصر اشک سوم حکومت اشکانیان،
خاش = نام برادر افشین،
خاور ـ خاوران ـ خاوردخت ـ خاوری = منسوب به خاور، از نامها و لقب های ایرانی،
خاوند =خداوند = خانده = خونده = صاحب بزرگ، نام و فامیل در ایران،
خدا بخش ـ خداداد = نام و فامیل در ایران،
خداداد = خداداده = هدیه ای از طرف خدا، نام مرز بان فسا،
خدایار ـ خدایبده = نام و فامیل در ایران،
خراد = خوراد ـ خورادبه = خردادبه = نام و فامیل در ایران،
خرم بانو ـ خرم بخت خرم ـ ناز = نام دخترانه در ایران بزرگ،
خرم دین ـ خرم دینان ـ خرمشاه = فامیل و لقب در ایران بزرگ،
خسرو = پادشاه، خوش نام، یکی از شخصیت های شاهنامه،
خشایار = خشاریار = نیرومند، نام پسر داریوش بزرگ هخامنشی،
خشنو ـ خشنود ـ خندان = نام دخترانه در ایرن،
خورشید ـ خورشید بانو ـ خورشید چهر ـ خوروش ـ خوروند = منسوب به خورشید، نام و لقب،
خوزان = نام پهلوان ایرانی از یاران کیخسرو، نام ولایت خوزستان،
خوشنواز = خشنواز = خشنوار = نام تاریخی، نام یکی از پادشاهان قلمرو شاهنشاهی ساسانیان،
د
دابویه ـ دادبویه ـ دادیه = فرزند هوش آیین، دانشمند معاصر هرمز چهارم ساسانی،
دادآفرید ـ دادآفرین ـ دادآور = نام و عنوان در پارسی،
دادبخش ـ دادین ـ دادجو ـ دادخواه ـ دادرس ـ دادراست ـ دادستان ـ دادفر = نام و فامیل ایرانی،
دادگر ـ دادگستر ـ دادور ـ دادفرخ ـ داتفرخ ـ دادگون ـ داتگون = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دادمهر ـ دادبرزمهر ـ دادوند ـ دادوی ـ دادویه ـ دادایز ـ دادایزد = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دارا = داراب = ثروتمند، یکی از شخصیت های شاهنامه،
دارویی ـ داریا = نام و فامیل در ایران بزرگ،
داریوش = داریاوش = نگهبان و نگدار نیکی، نام یکی از شاهان هخامنشی،
دارا پناه ـ داراشکوه ـ دارشاه ـ دارمنش ـ وارمنش ـ دارمنشان = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دارموی = دارمویه = نام شخصیتی تاریخی،
دالتا ـ دلتا ـ داماد ـ میرداماد ـ داماسپ ـ دامی ـ دامیار ـ دامینه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دانا ـ داناک ـ دانش ـ دانشمند ـ دانشومند ـ دانشور دانش = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دانش آموز ـ دانش پذیر ـ دانش پژوه ـ دانشجو ـ دانش فر = فامیل در ایران بزرگ،
دانون ـ دانوی ـ دانویه ـ داور ـ داوران = نام و فامیل در قاره کهن،
درخش ـ درخشان ـ درخشش ـ درخشنده = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دریا ـ دریاخان ـ دریادل = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دژم ـ دستان ـ دستور ـ دشمه = نام ها تاریخی در ایران،
دغدا = دغدو = دغدیه = شیر دهنده، نام مادر زرتشت،
دل ـ دل افروز ـ دل آرا ـ دلارام ـ دل انگیز ـ دل آویز ـ دلبر ـ دلبند = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دلخوش ـ دلشاد ـ دلفروز ـ دلکش ـ دلگشاد ـ دلنشین = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دلیر ـ دماوند ـ دمنک ـ دنک = نام های تاریخی ایرانی،
دوستان ـ دوستک ـ دوستکام ـ دوستگیر ـ دوستویه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دوغدو ـ دهش ـ دهقان ـ دهگان ـ دیانوش = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دیبا ـ دیباج ـ دیس ـ دیندار = نام و فامیل در ایران بزرگ،
دیهیم = تاج و افسر و کلاه پادشاهی،
دانوش = نام ایرانی،
ر
رات ـ راتا ـ راتانشاه = نام سلاطین قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راد ـ رادان ـ رادنوش ـ رادمان ـ رادمهر = نام سلاطین قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راز ـ رازبان ـ رازدار ـ رازمهر ـ رازی = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راست ـ راستا ـ راستی ـ راسک ـ راسود = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
راشنو = در اوستانام فرشته عدالت و انصاف است،
رام = رامین ـ رامتیا ـ راماتیا ـ رام بهشت = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
رامبد ـ رامتین ـ رامش = آرامش، نام و فامیل در ایران بزرگ،
رامتین = نوازنده معروف زمان ساسانیان،
رامیان ـ رامیار ـ رامشت ـ راوند = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رباب ـ ربابه ـ رخ ـ رخسار ـ رخساره = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رخش = سرخ و سپید در هم آمیخته، نام باد پای رستم،
رخشا ـ رخشان ـ رخشنده = درخشان، نام و فامیل در ایران بزرگ،
رزم آرا ـ رزم آزما ـ رزم آور ـ رزمجو ـ رزمساز ـ رزمهر ـ رزمی = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رزمیار ـ رستان ـ رستگار ـ رستک ـ روستک = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رستم = رستهم = روستهم = روست = نمو یا رشد = تهم = پهلوان = نام پهلوان نامدار ایرانی،
روشن = نام فرشته عدالت در یشت های زرتشت،
روشنان ـ رشنو ـ رشنواد = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
رنجویه = رنج + ویه = نام یکی از سرداران آل طاهر،
رنگین ـ روانبخش ـ روایی ـ روحبخش ـ روحپرور = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رودابه ـ روزافزون ـ روزبه ـ روزبهار ـ روزبهان = نام و فامیل در ایران بزرگ،
رودکی = تخلیص شاعر شهیر که پدر شعر پارسی لقب دارد، مشروح در اینجا،
روشن = روکسانا = روشنایی = روشنک = روکسانه = نام و فامیل در ایران بزرگ،
روشن روان ـ روشندل ـ روشنگر ـ روشنگران = نام و فامیل در قاره کهن،
رویین ـ رویینه ـ رویین تن ـ رویینه تن = نام و فامیل در قاره کهن،
رها = راهوی = رهاوی = نام مقامی در موسیقی ایرانی است،
رهام = نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ بارمان را کشت،
رهان = نام سردار پارسی که در جنگ های غرب شرکت داشته است،
ره آورد = ارمغان و سوغات،
رهایی ـ رهبر ـ رهنما ـ رهنمون ـ رهنورد ـ رهی = نام و فامیل در قاره کهن،
ریکا ـ رایکا = محبوب و معشوق و طلوب،
ریو = نام پسر کیکاوس که داماد طوس بود،
ز
زاب = زاو = زو = یاری دهنده، نام نبیره تور پسر فریدون است،
زاد = آزاد = نام سردار ایرانی در جنگ قادسیه،
زادان ـ زادان فرخ ـ زادبخت ـ زادفرخ ـ زادمهر ـ زادهرمز = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زادوی ـ زادویه ـ زار ـ زاری = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زارتشت = زاردشت = زردشت = زرتشت = زرادشت ـ زرادهشت = نام پیامبر بزرگ قاره کهن،
زال = زال زر = نام پسر سام و پدر رستم در شاهنامه، نام و فامیل در قاره کهن،
زاماسپ ـ زامجان ـ زمجان ـ زامیاد = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زاور ـ زاوش = زاووش = ستاره ای است، همان زئوس یونانی است،
زراسب = زرسپ = دارنده اسب طلایی، نام پسر طوس بن نوذر که داماد کیکاوس بود،
زران ـ زربار ـ زربانو ـ زردان ـ زردستان = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زردخت ـ زرستان ـ زرشام ـ زرکش ـ زرکوب ـ زرمان = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زرمادخت ـ زرمهر ـ زرمیک ـ زرمیور ـ زرند = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زروان ـ زروان داد ـ زروند ـ زری ـ زریر ـ زریران = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زرین ـ زرین تاج ـ زرین دخت ـ زرینه = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زند = شرح و تفسر اوستا، نام تیره ای از ایرانی ها که کریم خان زند منسوب بدان هاست،
زندلان ـ زندوست زنده دل ـ زنده بیل ـ زنده رزم = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زنگگ ـ زنگله ـ زنگنه = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در قاره کهن،
زو = نام نبیره تور و نیای افراسیاب،
زواره = زو + اره = زنده و ذیحیات، نام برادر رستم زال است،
زوان ـ زوبین ـ ژوبین ـ زیب ـ اورنگ زیب = نام شخصیت های قدیمی، نام و فامیل در ایران کنونی،
زیبا ـ زیرک ـ زیرک زاد ـ زیرک زاده = نام و فامیل در ایران کنونی،
زین ـ زیناب ـ زینابی ـ زینابد ـ زینعلی = نام و فامیل در ایران کنونی،
زیور = زینت و آرایش و وسایل آن، نام بانوان در ایران،
ژ
ژابیز ـ ژابیژ = شراره آتش،
ژاله ـ ژیلا = نام بانوان در ایران،
توجه پرسشها و دیدگاه خود را در لینک زیر بنویسید تا پاسخ داده شود