پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

فیلم های مستند تقلبی

   فیلم های مستند تقلبی

      این روزها با وجود کامپیوتر و اینترنت و ماهواره،  و کلاً تکنولوژی های جدید،  همان دروغ گو های تاریخی که قبلاً از آنها نوشته ام،  دارند با ساخت فیلم های جعلی و حقه بازی،  بیشتر و بیشتر دروغ های بی پایه و اساس تاریخی را بخورد ملت های ساده می دهند،  تا مقاصد خود را پیش ببرند،  مانند نام گذاری جعلی برای خلیج فارس.  در این فیلمها که می خواهند وانمود کنند مستند علمی و تاریخی است،  یک نفر مجری که مثلاً تاریخ دان است،  در صحرایی، رودخانه ای، یا قلعه خراب شده ای می ایستد،  و بدون هیچ گونه مدرک و سند کلی پرت و پلا می بافد.  مثلاً می گوید:  در این مکان سربازان الکساندر یا همان اسکندر مقدونی،  هر یک صد تا، هزار تا سرباز ایرانی را کشتند،  و جوی خون راه انداختند،  یا چنگیز مغول از این راه آمد و ملیون های ایرانی را کشت و ایران را نابود کرد.  البته هیچ وقت اینها در این فیلم های حقه بازی ساخته پرداخته استعمار و امپریالیسم،  نمی گویند ایرانی ها دارای تمدن باشکوه و قدرتمند بودند،  ایرانی ها فرهنگ بالا داشتند،  و بدلایل جغرافیایی و تاریخی سازنده بخش مهمی از تمدن بشری بودند،  این چیز ها را هیچ وقت نمی گویند.  فقط پا فشاری دارند وانمود کنند دروغ های تاریخ واقعی است،  و ایرانی ها هیچ و پوچ بودند،  و براحتی شکست می خورده و کشته می شدند.

      در این فیلمها،  دروغ های زیادی از قدرت، ابتکار و اسلحه، ارزش فرماندهی الکساندر مقدونی یا چنگیز مغول و پیروزی های آنها می گویند و می سرایند،  و از میان اشیا موزه ها و آثار تاریخی اندکی چیزها را بی مدرک و دلیل به اینها نسبت داده و می دهند.  نمونه آنرا در دروغ گویی بی بی سی در تاریخ نوشته ام،  از نبوغ و زرنگی و آدم کشی و انسانیت از همه چیز ضد و نقیض می گویند،  که همگی هیچ توجیه علمی در تاریخ اجتماعی ندارند.  ضد نقیض گویی در داستان های دروغی تاریخی،  کتابها و فیلم ها زیاد است،  آنها مملو از بی سوادی هستند،  نمی دانم کدام یک را بررسی نمایم.  در جایی می گویند الکساندر کوتاه قد بود،  در جایی می گویند بلند قد بود،  جایی می گویند بیمار و روان پریش بود،  جایی و فیلم دیگر سلامت و قوی و مصمم،  حتی خدایی بود یا خدایی نبود،  خلاصه هر بی سوادی احمقانه چیزی از الکساندر مقدونی و چنگیز مغول و این قبیل آدم های دروغی می گوید.

      با تمام این تعریف ها و خالی بندی ها همگی در یک چیز مشترک هستند،  که الکساندر خیلی مشروب و می می نوشید،  چنگیز از رعد و برق می ترسید و خرافاتی بود،  چه کسان خیالی به ایران پیروز شدند!.  آن احمقها با این دروغها خودشان را گول می زنند،  درست مانند ماجرای بهلول که به دروغ گفت ته بازار غذا می دهند،  و دید تعداد بچه دویدند بروند غذا بگیرند،  و خودش باورش شد که ته بازار غذا می دهند،  ظرفی برداشت و خود هم دوید.  احمقها فکر می کنند این دروغ های تاریخی پایه ای است،  و به خطا می روند،  همین کار را آنها در عراق و افغانستان کردند،  دویدند تا ثروتی را که الکساندر از این جاها برده آنها هم بگیرند،  و به این ترتیب جهان شان را به نابودی اقتصادی و اجتماعی رساندند.

      نوشته هایی در تاریخ یونان و مقدونی می باشد،  که از الکساندر می گوید و آن هیچ ربطی به اسکندر اشکانی ندارد.  همانگونه که قبلاً نوشته ام،  با حقه بازی در تاریخ نویسی،  الکساندر را بجای اسکندر اشکانی جا زدند،  گنجشک را رنگ کردند،  و بجای قناری جا زدند.  مانند امروز که مقابل چشممان دارند تاریخ سی سال گذشته را عوض می کنند،  و نام خلیج فارس را جعلی و تقلبی می کنند،  آنها مانند همان دروغ گویی های تاریخی نیاز به مدرک و سند ندارند.  عزیزان اغفال نشوید بیایید دروغ های تاریخی را از ذهن تان بیرون بریزید،  و بطرف واقعیت و کشف واقعیتها از روی اسناد و مدارک و آثار واقعی بروید،  تا در نهایت ما ایرانی ها سریعتر و بهتر وارد تمدن جدید کنترل انرژی شویم.

      آن عده از ایرانی ها هم که در ساخت و ترجمه این دروغها برای دشمنان کار می کنند،  بدانند اینها کاری سیاسی و مغز شویی است،  نه علمی و تحقیقی،  چون هیچ سند و مدرک ارائه نمی دهند.  آنها بخود آیند و دست از این کار بردارند،  بدانند در گمراهی فکر و دانش مردم نقش دارند.  البته این عده شاید چندان گناهی هم نداشته باشند،  آنها می بینند و می خوانند عده ای از ایرانی های هم میهن شان،  که مثلاً تاریخ دان هم هستند،  به راحتی ایران و ایرانی را شکست خورده از همه معرفی می کنند،  و دروغ های تاریخی دشمنان استعماری را طوطی گونه تکرار می کنند،  آنها می پندارند شاید واقعیتی در پس این دروغ های بی سند و مدرک نهفته است.

      تمام این کارها مانند تولید فیلم هایی از دروغ های تاریخی،  آتش تهیه برای ایجاد تاریخ و قدرت دروغی برای تک های فرهنگی و اجتماعی به قاره کهن است.  مانند گوگل و خلیج فارس که هنوز ماجرای آن تمام نشده،  نیروی دریایی آمریکا یعنی دولت آمریکا برای تغییر نام خلیج فارس جلو آمد.  نمی شود با حملات توده ای دشمن را که در سنگر مستحکم نشسته شکست داد،  باید با کار علمی و تحقیقی نبردی را که خود ما ایرانی ها با داشتن باور های دروغی ساخته ایم به پایان ببریم.  جوانان با هوش نباید بگذارند جامعه در دروغ های تاریخی فسیل شود،  می توانند با کمک کارگاه فکر سازی،  شکوفایی و نو آوری و خلاقیت را به جامعه و کل کشور و حیات ملی بدمند.  این را باید در نظر داشت،  ما نمی توانیم با همه جهان در افتیم،  باید با افشاگری و کشف واقعیت های تاریخی و اجتماعی،  همچنین کار فرهنگی دقیق و حساب شده،  حرکت بسمت تمدن جدید را سازمان دهیم.  همچنین باید مواظب بود در دام های طرح جدید قرار نگرفت،  که در آخر آن گشنگی باعث بشه عاشقی یادمان بره.

      سران بریتانیای قرن های 18 و 19 دروغ های تاریخ را می دانستند،  برای همین براحتی توانسته بودند، سه چهارم جهان را در اختیار و کنترل بگیرند.  تحلیل های امروزی که از نیمه دوم قرن 20 شروع شده،  دیگر تمام برنامه ریزان جهانی دروغ های تاریخی را نمی دانند،  و در پس زمینه ذهن آنها امثال دروغ های اسکندر مقدونی و چنگیز مغول شکل گرفته،  که رفتند و کشتند و گرفتند،  چون در مدارس چنین خوانده اند.  آنها فکر کردند می توانند کار های تاریخی را تکرار کنند،  و با لشکر کشی های پر خرج به قاره کهن،  اقتصاد هایشان را به بحران کشیدند،  و چیزی از گنج های دروغی که اسکندر مقدونی برده بود گیر نیاوردند.  البته هنوز نمی توانند درک کنند که این مشکل تحلیل از پس زمینه ذهن آنها در اشتباه دانستن از تاریخ است.  همانگونه که آنها نتوانسته اند تاریخ و تاریخ اجتماعی را تحلیل کند و بدرستی بدانند،  نمی توانند ادامه آن یعنی حال و آینده را نیز تحلیل کنند.  برای این اشتباه های خود در تحلیل ها شکست در برنامه های اقتصادی و اجتماعی هنوز نمی دانند که باید بدنبال واقعیت های تاریخی بروند،  ولی آنها دست به توجیه های متفرق بی اساس می زنند.

      بارها تکرار کرده ام و یکبار دیگر می گویم،  اگر از گذشته دور از دروغ و بدرستی ندانیم،  نمی توانیم برای آینده برنامه ریزی نماییم،  ابتدا ما ایرانی ها باید از سندرم اسکندر مقدونی نجات پیدا کنیم،  عناصر و عوامل حقیقت گرا را شناخته و همگرایی ایجاد نماییم.  آیا شما تاکنون نقدی بر فیلم های تاریخی نوشته یا گفته اید؟

    سندروم اسکندر مقدونی

     در علم روان شناسی واژه  Cognitive Deduction  را داریم،   Cognitive  را می توان به معنی دانستن و یاد گرفتن نامید،  و  Deduction  را نتیجه گیری گفت.  که در جمع علم روان شناسی به معنی این است که فرد با تکرار اطلاعات،  توجه کنید فقط با تکرار،  و با علم اینکه آنها مبنای حقیقی ندارند،  به آن اطلاعات ایمان می آورد.  حتی اگر فرد از صحت آنها و یا دروغ بودن آن آگاهی نداشته باشد.  مهم این است که فرد سودی در تکرار این اطلاعات داشته باشد،  مانند نمره 20 در مدرسه.  حتی ناخود آگاه تظاهر می کند،  مطلبی که می گوید،  واقعیت است،  مانند نوشتن کتاب و نمایشنامه.  تکرار ها باعث میشود به آن چیز ایمان داشته باشد،  و واقعاً فکر کند هرگز غیر از آن چیزی نبوده و نیست،  که در نهایت به Cognitive Deduction میانجامد.  شدید ترین نوع  Cognitive Deduction  را یک صد سال گذشته در نوشته و گفته تاریخ دان های ایرانی  دیده ایم.  همانطور که بارها گفته ام چون استعمار و امپریالیست نمی توانست با قدرت نظامی به ایران پیروز شود،  بنا براین با چند نفر انگشت شمار تاریخ نویس یا در واقع داستان سرای ایرانی دست نشانده،  اقدام به گفتن و نوشتن دروغ ها در تاریخ ایران عزیز و قاره کهن کردند،  کار هایی که از مزدوری و یا نادانی انجام شد.  دروغها را به تاریخ ما وارد کردند و همگان را در همه جا وادار به تکرار آنها کردند،  ولی آن بیچار گان بی خبر از اینکه انوش راوید موج سومی و با دانایی نوین مچ آنها را می گیرد،  و دروغها و دروغ گویان را به زباله دانی تاریخ می فرستد.  اگر می خواهید از  Cognitive Deduction  کاملاً بدانید،  سری به نظرهای وبلاگ بزنید متوجه می شوید که تعدادی عزیزان می گویند،  ما می دانیم دروغ ها در تاریخ زیاد هستند،  ولی نمی توانیم با آنها مقابله کنیم و دور بریزیم.  در واقع آنها از دروغ ها با اطلاع هستند،  در نتیجه پس از یک فرایند  Cognitive Deduction به این چرندیات ایمان آورده اند.  تظاهر هر روزه به ماجرایی و ایمان به چیزی،  به جایی رسیده که در بعضی از کشورها میلیونها انسان به خاطر اندیشه و یا وابستگی های عقیدتی خود به قتل رسیده،  بدون اینکه دلیل علمی آنرا بدانند،  ساده ترین راه برای ایجاد  Cognitive Deduction در مغز انسانها،  تکرار است.  به قول گوبلز،  وزیر تبلیغات آلمان نازی:  تنها چیزی که ما باید انجام بدهیم این است:  تکرار، تکرار، تکرار!.  در راه ایمان به دروغها و چیز های نا باورانه،  باید انگیزه ای هم در کار باشد:  فشار های ذهنی اجتماعی، فشار های استعماری و سیاسی، اصرار به علم و دانش نداشته،  دلایل مدنی و جغرافیایی.  کسی که از ترس های ماورای تصور و یا به دلایل مالی و یا مقامی و جانی به چیزی تظاهر کند،  از طریق  Cognitive Deduction پس از چندی به آن چیز ایمان میآورد.  سندروم استکهلم با Cognitive Deduktion هم خانواده است، 23 آگوست 1973 در شهر استکهلم، پایتخت سوئد،  در بانکی چند کارمند بانک به گروگان گرفته شدند.  این گروگان گیری به مدت 5 روز به درازا انجامید،  که در طی این 5 روز،  گروگانها در معرض جدی مرگ قرار گرفتند.  برای اینکه گروگان گیرها ایشان را به قتل نرسانند،  گروگانها با ایشان ابراز همدردی کردند.  کار به جایی رسید که این ابراز همدردی،  نوعی مانیفست در ضمیر ناخود آگاه ایشان شد.  شاهدان میگویند که پس از پایان گروگان گیری، گروگانها همچنان با گروگان گیرها ابراز همدردی میکردند.  همدردی تاریخ دانهای ساده دل با اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و  غیره،  نیز نوعی سندروم اسکندر است.  آیا تاریخ دان بی سواد و سطحی نگر را می شناسید؟  

   توجه برای نظر نوشتن

      بدلیل اینکه می خواهم وبلاگ از سبک کار خود خارج نشود،  نظرات زیر تأیید می شوند:

  * 1 ــ  نقدها و بررسی های تخصصی موضوع وبلاگ،

  * 2 ــ  پرسش های تخصصی موضوع وبلاگ،

  * 3 ــ  آگهی های کوتاه وبها،

   نظرات زیر تأیید نمی شوند:

  * 1 ــ  دارای نشر اکاذیب،

  * 2 ــ  دارای اهانت به یکی از ملتها،

  * 3 ــ  نظرات بدون نقد و پرسش تخصصی،  مانند وبلاگ خوب با بد بود،  یا نوشته ها زیاد یا درهم است،  یا فقط ذکر شود دلایل و مدارک کم بود.

      حاشیه:  در وبلاگ با پست های عمومی انوش راوید:   http://ravid0.blogfa.com   تمام نظرات تأیید می شوند،  و هیچ کدام حذف نمی گردند.  باید توجه داشت،  تعداد زیاد ملاک نیست،  کیفیت علمی مهم است،  وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  محیطی برای چت و نظرات کلی و عمومی نیست،  مکانی جهت بررسی دروغ های تاریخی است.

         اندکی با یک جمله در نظرات می نویسند،  مدرک کم داری یا منابع بیشتری می خواهد.  گاهی اینها وبی ندارند،  و اگر دارند،  وقتی به وبلاگ این قبیل اشخاص که اغلب بی نام نشان هستند می روم،  می بینم مطالب تخصصی که از تحلیل و تعلیل، تحقیق و نظریه،  که از خود او باشد اصلاً وجود ندارد.  فقط چند مطلب از اینترنت یا کتابی کپی کرده و نوشته اند،  این افراد،  با یک اظهار نظر ساده یک یا دو جمله ای که دلیل بر عدم توانایی او در مطالعه وبلاگ جنبش می باشد،  می خواهد بگوید که چیزی سرش می شود،  و آدم واردی است، و نوعی خود نمایی و خود ارضایی اجتماعی می کند.  وبلاگ،  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  از سال دیگر وارد بخش تخصصی می شود،  بنابر این آب اسک روی دست این عده می ریزم،  که از این تاریخ نظرات شان سریع حذف می گردد،  اگر می خواهند حرفی بزنند باید به واقع تخصصی باشند،  و تحلیل و دلایل علمی مربوط به شیوه وبلاگ را دارا باشند.

      با سخن دیگر،  این وبلاگ جنبش،  آن تعداد اشخاص با هوشی که مد نظرش بود،  برای ادامه راه برداشت دروغها یافته است،  و در ادامه قرن 21 هم افراد باهوش تر هستند،  که می توانند تخصصی و تخصصی تر بوده،  و در گرایش خود به تاریخ ایران و جهان خدمت نمایند،  و یار مجازی وبلاگ انوش راوید باشند.  اگر تا کنون کسی نتوانسته درکی از سبک کار و سخن وبلاگ داشته باشد،  بهتر است بی خیال این وبلاگ باشد.  بالاخره روزی عموم ایرانی ها باید آزادی قلم و دمکراسی تخصصی را بخوبی درک کنند،  اما متأسفانه درک این موضوع،  برای عده کمی که هنوز درگیر دروغ های تاریخی و شستشوی مغزی استعمار سابق هستند،  غیر ممکن است.

      این وبلاگ و مطالب علمی را بخاطر من یا برای این و آن نباید بخوانید،  این کار آموزش و پروش بجا مانده از روش فئودالی بوده،  که بخاطر نمره یا والدین یا آموزگاران باید درس خواند.  پا و فکر را جلو کشیده،  برای علم بخوانید و پیگیری نمایید،  قرن 21 است،  باید با اندیشه قرن نو جهان را دید،  بدین منظور وبلاگ سازمان آینده بینی و کارگاه فکر سازی می تواند کمک بزرگی باشد.  برای نظر نوشتن،  هر بخش و لینک های مربوطه را کاملاً مطالعه،  سپس تحلیل و تعلیل نموده،  با فرصت مناسب و اندیشه آزاد نقد و نظر،  پرسش و شبه،  خود را از هم جدا نموده،  در ورد نوشته،  غلط های احتمالی املایی و انشائی را تصحیح نماید،  سپس آنرا در نظرات کپی پیس کنید.  اگر فردی فکر می کند وقت گیر است و توانایی بالاتری دارد،  خواهشاً بی خیال این وبلاگ باشد.

      اندکی نیز در یکی دو جمله می نویسند،  قانع نشدم یا بیشتر توضیح بدهید،  اینگونه نظرات هم از اندیشه و تلقینها و روش های آموزش و پرورش سنتی ایران است.  گویا تاریخ ایران را برای من می خواند،  و همه چیز را من باید آماده کنم،  و درباره وظیفه خود بدرستی نمی دانند،  در پست قبلی از ای کیو اینترنتی نیز نوشتم.  فردی که می خواهد تاریخ بخواند و بداند خودش چکاره است،  قانع بشود یا نشود به من مربوط نیست،  خود باید تحقیق کند،  خیلی زیاد بخواند،  روش های نوین در علم بکار برد.  همچنین با دانایی نوین اندیشه کند،  تا یکبار دیگر دروغ های جدید تری را بخورد او و هم میهن های ندهند.  سپس می تواند،  پرسش ها و شبهات و نظرات تخصصی خود را با من در میان بگذارد.

      یکبار دیگر در اینجا برای چندمین بار بگویم،  براحتی هر شخص متخصص تاریخی متوجه می شود،  که دروغ های تاریخی فوق العاده بی پایه و اساس،  بی دلیل و مدرک،  هستند.  رد کرد دروغها نیاز به تحلیل و نقد دروغها دارد،  نیاز به منابع و آثار ندارد.  نگارش نوین تاریخ است،  که آثار می خواهد،  کار هیئت های علمی می طلبد،  زمان می برد.  مانند این است کسی به شما بگوید،  یک میلیارد تومان برنده شده است،  شما نمی روید اسناد و مدارک برای رد دروغ بیاورید،  بلکه آنرا تحلیل و بررسی می کنید،  یا  حداقل می پرسید کجاست،  در دروغ های تاریخی پس کجاست مدارک و آثار واقعی این گفته ها و نوشته ها،   درباره این موضوعات بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام.  در قرنی که زیست شناسان و زمین شناسان و غیره از میلیونها سال پیش با اسناد و مدارک می گویند و می نویسند،  چرا اندکی از تاریخ گویان ایرانی به دروغ های بی پایه و اساس چسبیده،  و رها نمی کنند،  و بشدت دچار سندرم اسکندر مقدونی هستند.

      اندکی نیز با اهانت کردن به مردمان دیار دیگری،  همان بیماری خود ارضایی اجتماعی را بروز می دهند،  این قبیل نظرات نیز در این وبلاگ حذف می شود.  اگر من تعدادی از تاریخ نویسان استعماری را احمق می گویم،  این اهانت نیست بلکه صفتی است،  برای فردی که خود را متخصص می داند،  ولی نمی تواند بنابر اصول عقل،  موضوعات را تجزیه و تحلیل علمی نماید.  احمق گفتن به چهره ها و کارگزاران استعماری،  هرگز اهانت به ملتی نبوده و نیست،  و حتی این صفت در کاربرد به هیچ ایرانی سازگار نمی باشد.  اگر در نظری به کسی نوشته شود،  وطن فروش یا از بیگانه پول گرفته،  یا این قبیل،  نشر اکاذیب محسوب می شود،  و حذف می گردد.  فردی که این اتهامات را وارد می کند،  می بایست مدارک و اسناد خود را به دادگستری ارایه دهد،  و اگر کسی بی پروا و بدون دلایل چنین چیزهایی را می گوید،  به مصداق متهم به نشر اکاذیب می باشد.

   نگهداری آثار تاریخی

      جوانان باهوش ایران عزیز،  هوش یارانه و با دقت از آثار تاریخی و زیر خاکی ایران که سند هویت ملی ماست،  حفاظت و نگهداری نمایید.  آن آثار را دقیقاً شناسایی و عکس و فیلم و گزارش تهیه کنید،  و در هر دیار و استان، شهر و روستا، با جان و دل در حفظ و حفاظت از آنها بکوشید.  دشمنان بی تاریخ و بی هویت ایران می خواهند برای سیطره به قاره کهن،  و منابع سرشار آن بویژه نفت و گاز،  با از بین بردن وجود تاریخی ملت های قاره کهن،  تمام کشور های این قاره را از هویت تاریخی تهی نمایند.  ولی آنها کور خوانده و در ایران هیچ غلطی نمی توانند بکنند،  ایرانی باهوش تر و قوی تر از ترفند های آنهاست.  می خواهند احمقانه بگویند ایرانی ها اصلاً در تاریخ نبودند،  و به تازگی آمده اند، و همین گونه بقیه ملت های قاره کهن را بگویند،  تا متعاقب بتوانند از شرق و غرب قاره را غارت کنند.

      مثلاً در شبه جزیره عربستان،  هیچ یک از آثار تاریخی را نگه نداشته و همه را از بین برده اند،  و یا با سنگ مرمر ایتالیایی پوشانده،  تا با تاریخ خداحافظی کنند.  در عراق و افغانستان موزه ها را غارت و آثار تاریخی را نابود می کنند،  و همین گونه در خیلی از کشور های دیگر قاره کهن عمل می کنند،  و کشور هایشان را به گورستان اشیای مدرن بی هویت تبدیل کرده اند.  ما مردم قاره کهن یکی هستیم و همگی کم و بیش در تاریخ و آثار تاریخی مشترک هستیم،  از بین رفت آثاری در کشور،  مانند این است که بخشی از هویت کشور دیگری از بین رفته است.  ولی بر عکس در اروپا و چین و ژاپن،  بشدت آثار تاریخی خود را ارزش می دارند،  و بخوبی نگهداری می کنند،  حتی کوچک ترین و بی اهمیت ترین آنها را.

     دشمنان تاریخی دروغ ساز و استعمار و امپریالیسم،  با سالها کار و ایجاد شرایط تحریم و این قبیل،  در این جهت هم برای راستای کارشان خیلی فعالند.  با این شرایط ایجاد شده در قرن 21 تعدادی از کشور های قاره کهن،  که دید و نگرشی به هویت تاریخی خودشان ندارند،  مذبوحانه می خواهند به تاریخ ایران هم دست اندازی کنند،  آنها خیال باطل دارند،  ایرانی وابسته به تاریخ خود است.  غرور ملی ایرانی شکستنی نیست،  همانطور که دروغ های تاریخی و تهاجم فرهنگی را دور می ریزد،  اندیشه های پلید دشمنی با ایران را نیز با کار درست و حساب شده فرهنگی از بین می برد.  در واقع تاریخ ملتهای قاره کهن به هم پیوسته و وابسته است،  هرگز نمی توان بخشی را نادیده گرفت،  و اغفال شگرد های دشمنان قاره برای از بین بردن و کم رنگ کردن اهمیت تاریخی این مردم شد.  مردم

    نگهداری آثار تاریخی و ارزش های ایرانی،  وظیفه ملی هر ایرانی،  با هر دین و مذهب و قومیت و ملیت است،  علاقمندان جهت این کار معلومات فنی و علمی خود را افزایش دهند،  و با دستگاه های مربوطه دولتی و غیر دولتی قانونی برای نگهداری بهتر و مناسب تر همکاری نمایند.  می بایست برای تأسیس موزه های مردم شناسی در شهرها و روستاها تلاش نمود،  تا بتوان اصالت و ابهت،  بزرگی و شکوفایی،  دیار خود را به جهانیان نشان داد.  باید توجه داشت قبل از هر چیز ایران و ایرانی هستیم،  سایت های باستانی و تاریخ ایران را گسترش داده،  و نور امید را از دل تاریخ ایران بزرگ افشان نماییم.

   ادامه کار پانصد ساله

      اگر بپذیریم نیمی از یک کتاب دینی یا تاریخی قدیمی دروغ است،  در نتیجه از نظر علمی نمی توان پذیرفت نیمه دیگر آن صحیح است.  و هم چنین اگر نویسنده آن کتاب بر ما معلوم نیست و یا وابستگی طایفه ای و عقیده ای آن بر ما روشن نیست،  و یا تاریخ نگارش آن را بدرستی نمی دانیم و شناسه ای برای آن نیست،  پس نمی توانیم بخش هایی از آن کتاب را درست دانست و از آن در تاریخ استفاده کرد.  بنابر این وقتی عده ای دشمن احمق می آیند،  داستانها و ماجراهایی دروغی چون،  پوریم یهود، اسکندر مقدونی، ارب و تازی، چنگیز مغول، تیمور تاتار،  را با استناد به آن کتابها که نمی دانند منشأ اصلی آن کجاست و چیست،  می پذیرند.  بنابر این از نظر علمی باید به آنها و دلیل نگارش و گفتن و تکرار این دروغها از رسانه های دشمن از قبیل تلویزیون صدای آمریکا و بی بی سی لندن و غیره،  توسط عوامل استعمار و استکبار،   به دیده کار و فعالیت دشمنان ایران در ادامه راه پانصد ساله آنها دانست.  تاریخ دان های ایرانی باید فکر کنند و بیاندیشند و بخود آیند و این دروغها را شناسایی نمایند،  و نسبت به دور ریختن آنها و بازنویسی صحیح تاریخ شیرین ایران اقدام کنند.  بدلیل دروغ بودن،  در تمام این ماجرا های تاریخی،  نقش مردم در آنها خالی است،  مثلاً در ماجرای دروغی پوریم که می گویند در یکی، دو میلیون کیلومتر مربع انجام گردیده،  مردم کاملاً فراموش شده اند،  مردمی که در آن پهنه،  از تیره های گوناگون و در طایفه ها و قبیله ها و قلعه های مختلف سکونت داشتند،  از یک طرف و مردمی که تأمین کننده،  نیرو و اسلحه،  خدمات و غیره ارتش مهاجم بودند،  از طرف دیگر جایی ندارند.  انگار مردم خوب و شجاع ایران چوب کبریت بودند،  و آن نیروی افسانه ای دشمن،  آدم آهنی اتمی بوده است.  عزیزان وبلاگ انوش راوید را با دقت مطالعه و پیگیری نمایید،  نقش مردم و جامعه شناسی تاریخی را ببینید،  بیایید با جدیت دروغ های تاریخی را بیابید و آنها را از مغز خود دور بریزید.  آیا در اطراف خود آثاری از دروغ های تاریخی دشمنان را دارید؟

   پرسش:  چرا در مقالات وبلاگ،  استعمار و امپریالیسم زیاد گفته و نوشته شده است؟

   پاسخ:  البته از واژه هایی که در ارتباط با موضوع وبلاگ کلیدی هستند،  زیاد استفاده نمودم،  منجمله استعمار و امپریالیسم.  روزانه دروغ های زیادی از زبان رئیس جمهورها، مقامات و مردم در سراسر جهان گفته می شود،  ولی فقط یک یا چند تای آنها از میان انبوه بی نهایت دروغ تأثیر در تاریخ دارند، و انبوه بقیه فراموش می شوند.  نیرویی یک یا چند دروغ مورد نظر را می پروراند،  بزرگ و مهم می کند و بخورد مردم می دهد،  تا منافع و مصالح خود را پیش ببرد.  این نیرو در طی پانصد سال گذشته استعمار،  و در ادامه آن امپریالیسم بوده،  که از دروغ های تاریخی بهره بردند.  بنابر این برای شناختن دروغها لازم است،  هم زمان نیروی محرک و تولید و پخش کننده آنرا هم شناخت،  نمونه آنرا در دروغگویی BBC در تاریخ نوشته ام.

   تحلیل درست شکل تاریخی جامعه

      برای تحلیل های تاریخی و اجتماعی،  باید از ساختار های تاریخی اجتماع بدرستی دانست،  موضوع اصلی که تمام شکل و آهنگ، خرد و کل جامعه بر آن قرار گرفته است.  ساختار جامعه بر اثر فرایند ها دوره ای زمان بر شکل گرفته می شود،  اگر این فرایند بر اثر دخالت های خارجی و یا تاریخی کامل نشود،  نارس خواهد بود.  یعنی رشد و تکامل تاریخ اجتماعی بخوبی سپری نشده است،  و محصول آن دچار مشکل شده و به نوعی با حرکت حوادث از بین خواهد رفت.  می بینیم مردم در بسیاری از کشورها و سرزمین ها،  بی جهت شورش و انقلاب می کنند،  و سیستمی را که در آن هستند،  بهم می ریزند،  و وارد دستگاه دیگری می شوند،  که تفاوتی با قبلی نداشته.  این بر اثر نارس بودن فرایند رشد و تکامل جامعه خود آنها می باشد،  جامعه ای که در آن روشنفکران و تحلیل گران درکی از ساختار های تاریخی اجتماع خود نداشتند.

      با در نظر گرفتن فرمولها و فرایند ساختار های تاریخی اجتماع،  بسیاری از موضوعات و بحثها و نوشته های تاریخی و اجتماعی که امروزه از آنها بهره می برند،  در هم می ریزد،  و باید دوباره نویسی شوند.  این مسئله  مهمی است،  که تا کنون به آن توجه نشده،  ولی برای ورود به آینده نوین باید دقیقاً بررسی شوند.  خیلی از تاریخ نویسها و تحلیل گران امروزی اجتماعی و سیاسی گیج شده و می گویند،  نمی دانیم چرا این یا آن ملت یکصد سال است دارند انقلاب می کنند،  ولی به آزادی نرسیده اند.  این قبیل درکی از شکل تاریخی اجتماع ندارند،  مثلاً نمی توانند بدرستی تحلیل نمایند،  انقلاب مشروطه ایران پایان دوران فئودالی و آغاز بورژوازی بود،  یعنی شاهنشاهی تشکیلات فئودالی در آخرین مرحله تکامل آن بر کنار گردید،  و شاه نو بورژوازی وارد میدان شد.  در نتیجه می بینیم مردم و کشور در راه رشد و تکامل اجتماعی خود پیش رفته است.  اگر در 40 سال پیش از مردم می پرسیدند،  شاه برای چه است؟  بیشتر می گفتند،  مگه مملکت بدون شاه می شود،  درست درک نوع فئودالی،  بر جامعه حاکم بود.

      اگر این مهم در نظر گرفته نشود،  تمام تاریخ و تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی و همه و همه،  داستان های بی پایه و اساس می مانند،  که دلایل شکل گیری آنها مشخص نیست،  و فاقد بهره برداری علمی می باشند.  با کمی دقت در گفته ها و نوشته های بسیار از تاریخ نویسان و تاریخ گویان،  داستان گونه ای بدون تحلیل آنها،  برای فرد متخصص کاملاً مشخص است.  آنچه که از تاریخ و تاریخ اجتماعی تاکنون بوده،  در پس زمینه ذهن تحلیل گران و برنامه نویسها و روشنفکران است،  و اگر زود تر علمی و آکادمیک فرمول بندی نگردد،  و چون داستان گفته و نوشته شود،  باعث اشتباه برای ورود به آینده خواهد بود.  بدین منظور مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید می تواند کمک بزرگی باشد.

   کلیک کنید:  دروغ نبرد ملازگرد

    کلیک کنید:  دروغ حمله تیمور لنگ

   اینجا دانلود کامل مقاله های دروغ حمله اسکندر مقدونی به ایران

     توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///     

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد