اولین آئین های تمدن ایران
پیش گفتار
این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود.
چهار چوب جهان
در ابتدا ترین دانش بشر از جهان، شامل چهار عنصر آب، باد، آتش، خاک، بود، و آنرا بشکل یک بعلاوه نشان می دادند، من این را بنا به گفته چند پیر روستایی از نقاط مختلف ایران، چهار چوب جهان، یا گردونه جهان می نامم، این چهار چوب جهان، در ادامه تمدن، توسط آئین های دیگر مورد استفاده قرار گرفت، و به گردونه مهر، گردونه میترایی و غیره گفته شد، و در هر دوره از تمدن مطالبی و داستان های به آن افزوده شد. در دوران های اولیه زندگی بشر، هنوز چهار چوب جهان بدست دینها نیافتاده بود، و بشر در طبیعت زندگی و آن را ستایش می کرد، و هنوز مفهومی از پرستش شکل نگرفته بود.
عکس
چهار چوب جهان، که بر سنگها و ظروف پیش از خورشیدی ایرانی باقی مانده است، عکس شماره 2953.
عکس گچ بری گردونه مهر، گردونه مهر در دورهای مختلف تاریخی، بفراوانی در در و دیوار و ظروف دینها و آئین های مختلف دیده می شود، عکس شماره 5423.
عکس گردن بند با آرم گردونه مهر، که از تاریخ طولانی پنج هزار سال در ایران باستان برخوردار است، عکس شماره 5422.
ــ جهت دیدن گردونه چهار اسبه مهر و میترا، و آثار دیگر به موزه مجازی وبلاگ بروید.
مهر و میترا
مهریسم و میترائیسم ــ از ابتدای آریایی، میترایی در ایران پدید آمد، و تا آخر هزاره پنچ خورشیدی ایرانی میترایی به همه جهان رفت، تنها آیینی بود، و تا به امروز بعضی از سنت های آن با نام های دیگر در دینها و آئین های دیگر در جریان است. میترایی مقابل گاو پرستی بود، و اولین طرحش کشتن، یا قربانی کردن گاو بدست میتراست.
واژه میترا یا میژه یا میژا، می ژا = می = من (در بسیاری از زبان های ایرانی و خارجی) + ژا (جان) = انرژی است، که در کل می شود: جان من یا انرژی من. میترا در ذات انسانها و ناظر بر اعمال و توافق ها و قرارداد های آنها نسبت به طبیعت است. در مقام کنترل کننده نظم کیهان یعنی شب و روز و تغییر فصول، با آتش و خورشید شناخته می شده است، (تمدن کنترل انرژی امروزی). یکی از خصوصیات متعدد میترا مفهوم داوری از مکتب انسان مدار است، او وفاداران را حفاظت و پیمان شکنان را مجازات می کند.
در مورد منشا میترایسم شک و شبه ای وجود ندارد، اما صحنه هایی که میترا را در حال کشتن گاو نشان می دهد، دیگر به هیچ وجه مبارزه خیر و شر تلقی نمی شود، بلکه نشان از نفوذ تمدن شهر نشینی در آئین ساده قبیله ای، و تغییر در فلسفه میترایسم (مهر و پیمان) است. مهر و میترا دو واژه مهربانی و انرژی خود است، ولی در طول تاریخ بشدت به افسانه و راز و رمز پیچیده شده اند. در صورتی که مردم تمدن های کهن، به هیچ وجه اندیشه های کذب و رویایی نداشتند، و همه موضوعات زندگی را بخوبی در گردش روزگار و طبیعت می دانستند.
در ادامه تمدن از سال های هزاره های سوم تا ششم آریایی میترایی، به مرور و بنا به خواسته ساختارهای تاریخی اجتماع، دین های مختلف شکل گرفتند، که سر منشأ همه آنها از مهر و میترا می باشد، و رهبران آنها برای به انقیاد کشاندن انسانها، کلی داستان و رمز و راز پدید آوردند، و درباره دین هایشان تبلیغ کردند. منجمله قربانی کردن گاو یا گوسفند، (گو = گاو + سپند = مقدس)، و عبادی کردن این موضوع، عبادت کردن به نشانه های واهی، نوشیدن هوم و کشیدن تریاک، و...
عکس ظروف تمدن کهن جیرفت، کاشان، ایلام، هزاره اول خورشیدی ایرانی، عکس شماره 4163، و نیز بسیاری از ظروف و سنگ نگاره های کهن ایرانی، که در آنها به هیچ وجه اثری از قربانی کردن وجود ندارد، که هیچ، بلکه حیوانات را شاد و فعال کشیده اند. در ادامه تاریخ تمدن، مهر و میترا تبدیل به پیش دینها، با مراسم مختلف شده اند، در ادامه با عنوان مهر پرستی و میترائیسم نوشته ام.
از نیمه دوم هزاره شش خورشیدی ایرانی نفوذ میترایسم در آیین زرتشتی و دوران سلسله هخامنشیان به بعد، سخنها و مطالب بسیاری گفته شده، که به دست مغان میترایی که حالا زرتشتی شدند، به سنت های زرتشتیان اضافه شد، و می توان میترا را در بخش های از اوستا دید. از ابتدای هزاره شش خورشیدی ایرانی، و در زمان حکومت اشکانیان سیر گستردگی میترایسم افزایش یافت، زیرا آیین رسمی آنها مهر گرایی بوده (بدلیل طبع سازمان قبیله ای آن دوره). میترا در میان برهمنان هم کم و بیش از همان ارج و بزرگی برخوردار بود، در کتاب مقدس برهمنان "ریگ ودا" در کنار دیگر خدای پر قدرت "ورونه" جابه جا به نام میترا بر می خوریم.
عکس جام زندگی از نیمه اول هزاره پنجم خورشیدی ایرانی، و عکس نقش تخت جمشید، از نیمه دوم هزاره پنجم خورشیدی ایرانی، دیگر در این دو نقش حیوانات در طبیعت شاد و در حال جست و خیز نیستند، به بند کشیده شده اند، و یا قربانی و کشته می شوند، در واقع بوضوح نشان می دهد آئین پاک کهن ایرانی، یعنی مهر و میترا، بعد از 40 قرن، به بند دین های باستانی درآمده است. عکس شماره 5686.
مهرپرستی و میترائیسم
میترائیسم بر اساس شکر گزاری و عبادت، طبیعت و قوای طبیعت، باد و آب، خاک و آسمان، کوه و جنگل، آتش و شب، و... است. میترا در لغت به معنی پیمان و میثاق، به مفهوم کلمه در جنبه قضائی و ارزش قدرت او در جامعه انسانی بوده است. نزد هندوان خدای نظام اجتماعی، گوهر دادگستر و عدالت، گرفته شده از طبیعت است، میترا خدای نگهبان زمین و آسمان یا موکل آب می باشد، و ریشه در خدای قدیم ایرانی ها دارد. صفاتی را که قبلاً به وایو و اندرا نسبت داده می شد، رفته رفته بدست آورد، و بدین ترتیب خدای جنگ و پیروزی و سرنوشت، همچنین خدای روزی دهنده شناخته شد. او بر ارابه ای که بوسیله دو اسب سفید کشیده می شود سوار است، قربانی گاو نر در نظر پیروانش از فرایض دینی به حساب می آید، در سانسکریت سوم همراه نوشیدن شربت سکر آور و قرص هوم مراسم ستایش او بر پا می گشت. قربانی گاو توسط میترا برای حاصلخیز نمودن زمین، اولین بار در تاریخ بشر متداول شد، بعد ها به ادیان دیگر کشیده شد.
ستایشگران میترا بر این باور بودند، که میترا به آسمان بالا رفته است، و همواره در انتظار بازگشت دوباره او به زمین، برای اصلاح بشر و نابودی شرارتها و ناپاکیها بودند. اندیشه بازگشت میترا بعد ها بنام سوشیانت نجات دهنده بشر، در ادیان دیگر پارسی باقی ماند. پرستش گاه های کوچک و خانوادگی میترا را مهرابه می گفتند، و امروزه با نام محراب و محرابه باقی است. اصل پایداری آئین میترا طی چند هزار سال، بر اساس انسان و دست آوردهای انسان بوده. الکی دین و حکمتی بر ملتی و سرزمینی نمی آید، مگر اینکه در سرنوشت جغرافی ـ تاریخ مناسب قرار داشته باشد. چون ایران در مسیر چهار راهی و برخورد و گذر تمدنها قرار داشت، و در ایران و ایرانیان توضیح داده ام، به همین جهت پایه گذار آئین ها و عید ها جشنها گردید.
بنا به اساطیر مهری، میترا در غار کوهی ظهور کرد، از اینرو پیروانش معابد خود را در مغاره های کوه ساختند، و درون دخمه ها به عبادت و شکر گزاری مراسمی پرداختند. در معابد مهری که هنوز آثاری باقی مانده است، در بعضی از نقاط غرب ایران مانند، کنگاور و نیز در بسیاری از نواحی اروپا، همه جا تندیس ها و هیاکل مختلف از میترا ساخته شده است. هر یک از صور او رازی از اساطیر آئین مهر و میترا می باشد، که غالباً در پیکر جوانی با کلاه مخروطی شکل، و مو های پریشان، در حالی دیده می شود، که خنجری در پهلوی گاو نر فرو می برد، عقربی به آلت گاو آویخته و نیش می زند، و ماری به بدنش چسبیده و خونش را می مکد.
عکس میترا و وَرزا، این دیوارنگاره مهرابه ای در مارینو ایتالیا، صحنه قربانی کردن ورزا است، دنباله فلکی ردای میترا نیز نشان داده می شود، (ورزا یا گاو نر بزرگ، برای اطلاع و دیدن جنگ گاو های ورزا به وبلاگ چلاسر و جل بروید). نقش میترا در پشت و روی یک کنده کاری متعلق به سده 50 و 51 خورشیدی ایرانی یا دوم یا سوم پس از میلاد. عکس های شماره 1430.
آیین مهر یا میترائی، آیینی راز آمیز بود، که بر پایه پرستش مهر (میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده، و به سرزمین های امپراطوری روم برده شد، و در طول سده های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم و اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین، در اوایل سده چهارم میلادی این دین محو شد، اما تاثیر اصلی بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت. پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (در حدود قرن 45 آریایی میترایی یا ۶ پیش از میلاد)، ایرانیان دینی چند خدایی داشتند، و مهر یا میترا گرانقدر ترین خدای آنان محسوب می شد. او خدای پیمان و تعهد و سر سپردگی متقابل بود، در لوحی به خط میخی که متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد، شامل پیمان نامه ای بین هیتیها و میتانیها می باشد، به میترا سوگند یاد شدهاست.
در زمان مادها زردشت از میان ایران و ایرانی ها برخاست، و به دین و آئین کهنی که از زمان های پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت، و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. این دین خاص ایرانیان بود، و تا قبل از اسلام در سراسر ایران رواج داشت. از مذهب ماد اطلاع درستی در دست نیست، ولی از تصویر برجسته ای که در قیزقاپان از دوره ماد پیدا شده، پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش نشان می دهد، برمیآید که مادها هم میترا پرست و آتشپرست بودهاند. اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد، که زردشت از کنار دریاچه چیچست برخاسته، باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند. بنابر عقیده همین محققان مغها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند، و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند، مغها بر او شوریدند، وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد.
ظاهراً در زمان سلسله هخامنشیان میترا بعنوان همراه و یاور اهورمزدا، پرستش می شد، اما بعد ها بصورت خدایی مستقل بنام مهر (الهه آفتاب) در آمد. در اوستا سرود و ابیاتی در مدح و ستایش میترا آمده است، در ریگ ودا میترا همراه وارنا زیاد آمده، ولی فقط یک سرود به ستایش او اختصاص داده شده. کیش شاهان هخامنشی از دوران داریوش بزرگ به بعد، زرتشتی بوده است، با اینحال داریوش و جانشینانش قصد ایجاد شرایط سیاسی سختگیرانه برای از میان بردن باور های قدیمی، که همچنان نزد بسیاری از نجیب زادگان محبوب بود را نداشتند. بدینسان آیین زرتشت، رفته رفته با عناصر آیین چند خدایی قدیم در هم آمیخت، و یَشت هایی در ستایش خدایان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شده است، که در آن مهر ایزدی نظاره گر بر همه چیز و روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمانها، محافظ نیکو کاران در این گیتی و پس از آن، و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی، و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شده است. در آیین مختلط دوره موخر سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه دگرکیشی آن چیرگی یافته، و دیگر از قربانی کردن گاو که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود.
آئین میترا در قرن 48 آریایی میترایی به مرکز اروپا رسید، و سپس در تمام اروپا گسترش یافت، و پرستشگاه های بجا مانده در کناره دریای سیاه و دانوب و روم دلیل آن است، و سپس به انگلستان رسید. در سال 1954 میلادی یک مجسمه نیم تنه از میترا، در مرکز شهر لندن از زیر خاک بیرون آمد، که در موزه لندن جا گرفت. روی دیوار رومیها شمال انگلند، نیز نقش هایی از میترا دیده می شود، در اکثر شهر های آلمان نشانه ها و محراب هایی از میترا کشف شده است. کلاً تا قرن سوم میلادی در اکثر کشور های اروپایی چون، آلمان، ایتالیا، فرانسه، سوئیس، انگلیس، و کشور های اروپای شرقی، آئین میترا از ادیان با ارزش و فراگیر مردم این سرزمینها بود. جورج الکساندر، از پایه گذاران کاتولیک مسیحی، بزرگترین دشمن میترا گرایی بود، و با جنگ هایش ضربات سنگینی به این آیین وارد نمود.
میترا امروزه همچنان در فرهنگ و سنن غرب با نام بابا نوئل باقی مانده است، چهره بابانوئل با کلاه مخروطی که همان کلاه میترا است، و ریش سپید نشانه پیری میترا، و قبای سرخ نیز لباس کهن ایرانی است، که بیانگر شادی و شور بوده، و در شب یلدا برای کودکان هدایا می آورد. در ادامه تکامل تاریخ اجتماعی، پس از آنکه مرحله بعدی میترا یا مسیحیت جانشین شد، اکثر آداب و رسوم و سنن میترایی، زیر پوشش مسیحیت در جوامع اروپایی باقی ماند، از جمله جشن کریسمس، که جشن یلدا و تولد میترا است، جشن سیزدهمین روز بهار با عنوان عید پاک می باشد.
مهرپرستی در دوره اشکانیان گسترش و به اروپا رفت، شاهان و نجبای مرز ایران و روم از جمله سرزمین آناتولی (آسیای صغیر) بر این کیش بودند. آنگاه که تیرداد اول شاه ارمنستان، در هنگام تاجگذاری خویش سال ۵۷ میلاد، نرون امپراتور روم را حکمران بزرگ خود اعلام نمود، آداب و تشریفات مهر پرستی را به نمایش گذاشت، و اعلام نمود که ایزد پیمان و دوستی، رابطه دوستانه ای را بین ارمنیان و رومیان مقتدر برقرار نموده است. میترداد یا مهرداد ششم، شاه پُنتوس، احتمالاً یک مهرپرست بوده است، و متحدانش یعنی دریانوردان کیلیکیه، در حدود قرون 49 و 50 خورشیدی ایرانی یا اول پیش از میلاد، آداب و مناسک میترایی را برگزار می نمودند. همچنین آنتیوخوس یکم پادشاه کُماژن (جنوب شرق آسیای صغیر)، میترا را تکریم و ستایش مینمود.
تا آغاز قرن51 خورشیدی ایرانی یا دوم میلادی، آثار کمی پیرامون میترا ایزد ایرانی، در سرزمین روم یافت شده است، در صورتی که که از سال ۱۳۶ میلادی به بعد، صدها کتیبه و سنگ نبشته وقف شده به این ایزد وجود دارند. شرح سبب این تجدید محبوبیت به آسانی ممکن نمی باشد، و امروزه یک نظریه اینست که شاید آیین میتراییسم رومی توسط نابغه ای مذهبی، که در حدود صد سال پس از میلاد میزیسته است تجدید بنا گردیده، و به منظور پذیرفته شدن مناسک باستان ایرانی در سرزمین روم، تفسیر و تعبیری جدید به آن بخشیده است. میترایسم رومی در سده های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید، و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از گرایش کنستانتین امپراطور روم به آیین مسیحیت، که در آن هنگام گسترش یافته بود، و پس از پیروزی او در نبرد ۳۱۲ میلادی، که طی آن همه کیشها و آیین های غیر مسیحی ممنوع اعلام شد، آیین های مهر پرستی نیز در مغرب زمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستشگاه های آن در سراسر اروپا در مفاهیم آیین مسیحی و رفتار های مسیحیان باقی ماندهاست.
عکس نقشی در تاق بستان کرمانشاه ایران، عکس شماره 1432، شاه ساسانی شاپور دوم در میان، و در سمت راست وی اهورا مزدا، که حلقهٔ فر ایزدی را به منظور تاجگذاری به او می دهد، بر روی دشمنی به خاک افتاده (یولیانوس امپراطور روم) ایستاده. در سمت چپ شاه، میترا یا مهر، که پیکان های نوری همچون خورشید از سر او در تمامی سمتها پراکنده شده، شاخه ای از نبات که برسم نام دارد، را در دست گرفته است، و بر روی گل نیلوفری ایستاده است. شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد، که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمی رساند، در نقش رستم هم میترا دیده می شود، همچنین بر بالای دو طاق کوچک و بزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند، مهرپرستی در شاهنشاهی ساسانیان همچنان ادامه داشت. ادامه دارد و باز نویس می شود.
اساس آیین میترایی
میترایی اولین آئین در تمدن ایران است، که دارای مراسم بود، در ابتدا بصورت یک دین با مراسم خاص دینی، که امروزه می شناسیم نبود. با بررسی های نوین بر اساس داده های جغرافیا ـ تاریخ، آئین میترایی که بعدها در ادامه رشد و تکامل تمدن، و در هم شدن با آئین های میان رودان، زرتشتی هم از آن پدید آمد، در واقع میترایی اولیه، دین به مفهوم دین های ابراهیمی نبوده، بلکه روش و سلوک ساده و منطقی برای زندگی در آن زمان بوده است. مردم قبل از هزاره چهارم خورشیدی ایرانی، هنوز شناختی از مراسم و شرایط دین های پایه گذار، یعنی آمون و ایشتار و مغتسله، که فقط شرایط را برای اغفال مردم و عوام فریبی جهت حاکمان فراهم کرده بودند نداشتند، جهت اطلاع بیشتر به تاریخ دین و آئین در ایران مراجعه شود.
بهمین جهت مردم بر عقیده ساده ای بودند، که بر گرفته از نجوم اولیه بود، منجمله می پنداشتند، که اگر آفتاب دیگر طلوع نکند، زمین و تمام موجودات از بین خواهند رفت. لاجرم در هر هنگام بدون اینکه به فعالیت روزانه آنها صدمه بخورد، یا وقت از دست دهند، 24 ساعته بسوی آسمان دعا می کردند، که این مقدس فردا نیز طلوع کند. البته چون در آن زمان کار کشاورزی و دامداری آنها بسیار مشکل بود، اکثراً این دعا کردن هنگام کار و بصورت ذهنی بود. یاد آوری نمایم تا همین 60 یا 70 سال پیش قبل از اینکه وسایل و تجهیزات کشاورزی بیایند، کشاورزی و تولیدات غذایی زمان و وقت زیادی می گرفت، به تاریخ کشاورزی در ایران مراجعه شود. حال همه می دانند که اگر آفتاب طلوع نکند، زمین و تمام موجودات از بین می روند، اما با دانش امروزی دیگر نیازی به دعا کردن و دست به آسمان بردن نیست، بلکه کار و تدارکات علمی و تحلیلی می خواهد، بدین منظور و برای حفظ محیط زیست دو مقاله تخریب و انقراض، و زمین ما را نوشته ام.
یاد آوری نمایم، گفتار نیک, کردار نیک, پندار نیک، به استناد خود اوستا از مرام آیین میترایی است، و به زردشت زمان گشتاسپ هیچ ارتباطی ندارد، (صفحه 102 کتاب* به استناد یسنا 45-8 اوستا). همچنین بسیاری از پایه های نجوم و آسمان نگاری میترایی هم از گذشته های دور می آید، ما می دانیم که انسان هموساپین حدود 60 هزار سال پیش از آفریقا خارج شد، ولی در غار نگار های اتیوپی، اوگاندا، آفریقای جنوبی، تصویر هایی از ستارگان و خورشید کشیده شده، که بنا به تخمین بیش از 20 هزار سال قدمت دارند. اما مطابق معمول غربیها نمی خواهند بگویند، که قاره آفریقا و قاره کهن پایه گذاران علوم بودند، حتی غربیها نمی خواهند ابراز دارند، انسانی که 200 یا 300 سال بشکل امروزی در آفریقا بوده، توانسته کشفیاتی مانند، سنگ های تیز و چخماق، آتش و گره، تیر و کمان، هم داشته باشد، غربیها می خواهند بگویند هموساپین فقط در 20 یا 30 هزار سالی که به اروپا رفته، همه علوم را پایه گذاری کرده و ادامه داده است. در دوره میترایی ایران، بدلیل جغرافیای طبیعی مناسب ایران، نجوم میترایی به زیر بنای علم نجوم تبدیل شد، به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.
عکس طرح گردونه مهر و بزکوهی بر سنگ، حدود هزاره اول خورشیدی ایرانی، عکس شماره 5697.
در زمان گشتاسپ, شخصی با سوء استفاده از موقعیت بد او, به علت اختلاف قهرمانان ملی ایران، مانند: گودرز, گیو, رستم, ...، با زیر سوال بردن اصل و نسب شان، کاری انجام شد، که با پادشاهی آنها موافقت نمی کردند، (صفحه 62-88 کتاب*). در تاریخ های نوشته شده قدیمی، معلوم نیست این شخص از کجا آمده، یا فرستاده کدام گروه فرصت طلب بوده است؟ شاید فرستاده یهودیان بود، که طرحی برای درهم آمیختن دینی کشیده بودند. او با چاپلوسی وارد دربار گشتاسپ شاه ایران می شود، و با وعده کمک گروهی از خارج، در مقابل قهرمانان ملی ایران ایستاد، (به اسناد یسنا های اوستا و تاریخ پسر جریر طبری).
گیو (نام دیگر او دیو dieu در زبان فرانسه و ایتالیایی به معنی خدا است)، کاویها (جمع فارس آن، کاویآن = خاندان کاوه آهنگر)، و خاندان رستم قهرمانان ملی ایران، آنها را با آیه های آسمانی زیر سوال میبرند. اگر به تاریخ دقت کنید خاندان گشواد، شامل گودرز, گیو پسران و نوادگانشان و لهراسپ پدر گشتاسپ, بارها و بارها بیت المقدس را با خاک یکسان کردند. ولی در زمان گشتاسپ بدون دلیل در استراتژی ایران، بیت المقدس دوباره ساخته می شود. اتفاق های تاریخ ایران هر چه باشد، برای ما ایرانیها دارای ابهت و خوبی، عزت و شرافت ملی است. چه فردی از اینطرف ایران به آنطرف لشکر کشیده باشد، و جنگها و خرابیها کرده باشند، همه ایرانی بوده و برای ما دارای ارزش تاریخی است. باید دروغ های تاریخی را که غربیها، با انواع ترفند ها بخورد ملتها داده اند را دور انداخت، و باید و باید تاریخ شیرین ایران و قاره کهن را از دروغ پاک کنیم.
یک بار کی روم = پادشاه مدائن کنونی، پسر ارجاسپ از خاندان یون ها، این آیات را در بلخ بامیان = آذربایجان کنونی، می سوزاند. بار دیگر با طلا بر پوست گاو نوشتند، و به تخت جمشید فرستادند، البته جمشید به آیین میترایی بوده است. 266 سال بعد، کی روم = پادشاه مدائن کنونی اسکندر پسر ایلیوس تخت جمشید را می گیرد و آن آیات را می سوزاند، که در دروغ حمله اسکندر مقدونی، به آتش زدن تحت جمشید تعبیر شده است. دوباره شاهنشاهی ساسانیان آن را احیا کرد، و چهار صد و اندی سال مردم را با این آیات کشاندند و نگهداشتند. البته بسیاری از دانشمندان از دست آن مرام فراری شدند، ماند ورازمهر که در تاریخ نجوم در ایران گفته ام، سپس روشنفکران آن زمان ایران، در ادامه رشد و تکامل تمدن ایران، ملت را از چاله زمانه در آوردند، و به بارگذاری زمانه دیگر انداختند.*
جالب: در این قرن عده ای روشنفکر نما باز هم می خواهند، با بار گذاری خرافات و شکل های قدیم و جدید مسلکی، مردم را به چاه دیگری بنام دین باستانی ایرانیان بیاندازند. ولی کور خوانده اند ملت ایران با داشتن جوانان باهوش، اغفال این ترفند ها نمی شود. مسیر رشد و تکامل تمدن آریایی ایران، با درک دانش های نوین و تحلیل های علمی پیش می رود، نه با جهل و خرافات.
* تحلیل فوق بر اساس داده های کتاب: اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست می باشد.
کلیک کنید: پیدایش تحولات اجتماعی
کلیک کنید: تاریخ زیبا سازی در ایران
کلیک کنید: تاریخ انقلاب های انسانی ایران
عکس بالا معبد میترایی ورجوی شهرستان مراغه، پائین اثر چکش های تازه در قرن های گذشته که کنده کاری های مهر و میترا را ریخته و نابود کرده اند، عکس شماره 6304.
معابد مهر و میترا
بسیاری از معابد باستانی اروپا، معابد مهری و میترایی ایرانی است، که توسط اسکندر مغانی و جانشینان او ساخته شده اند، ولی غربیها در داستان پردازی های بی پایه و اساس، آنها را بدروغ گریسی و رومی گفته اند. حتی بنا بگفته پرنیان حامد پژوهشگر نوین در صفحه 171 کتاب، قبل از اینکه معبد کشف شده ای را بازگشایی کنند، آنها را بشدت از آثار تاریخی پاکسازی می کنند، چه بسا این آثار باستانی ایرانی هستند. البته بسیاری از تاریخ دان های غربی می دانند، که این معابد ایرانی بوده، ولی چون از طرف ایرانی های معاصر، هیچ اقدامی برای شناسایی تاریخی آنها نمی شود، آن عده باستان شناس واقع گرا هم، از ترس ترد شدن آکادمی و سیاسی و اقتصادی، چیزی نمی گویند. ولی هر وقت ایرانی ها از حالت بهت زده تاریخی خارج شوند، و متخصصین در راه گفتن و نوشتن تاریخ واقعی ایران و قاره کهن حرکت کنند، واقع گرا های غربی هم به آنها خواهند پیوست. از این پس هر چند وقت یکبار، یکی از معابد باستانی را معرفی می کنم، و ادامه می دهم، عزیزان هم میهن علاقمند یاری دهند.
مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم، آیینی علمی بر پایه نجوم بود، که با عنوان پرستش مهر یا میترا، ایزد ایران باستان و خدای خورشید و ستارگان، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین توسط اسکندر مغانی به اروپا برده شد، و بر پایه آن امپراتوری روم بنا گردید. میترائیسم طول سده های دوم و سوم میلادی، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، منجمله اروپا و شمال آفریقا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین، در اوایل سده 4 م، این دین محو شد، اما تاثیری بسزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت. علامت صلیب یا چلیپا میترائی، در آثار باستانی مصر تا هندوستان امروزی وجود دارد، و بنظر میرسد از مهمترین نشانه های مهر پرستان بوده، قدیمی ترین علامت های صلیب کشف شده مهر پرستی، در حوزه فلات ایران است، برای توضیح این صلیب به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود. در ادبیات بعد از اسلام ایران، از مهر پرستی بسیار نوشته شده است.
یاد آوری: وبلاگ انوش راوید برای اینکه از دینی تعریف یا تکذیب کند نیست، فقط درباره دینها به اندازه ای گفته می شود، که حرکت تاریخ نویسی وبلاگ بمنظور پاکسازی دروغ های تاریخ، منجمله دروغ حمله الکساندر یونانی را تکذیب نماید، و سپس راهگشای رفتن بسوی واقعیت های تاریخی باشد.
عکس چند مهرابه در اروپا، عکس شماره 6415 ، یک مهرابه در شهر بندری و باستانی اوستیا در ایتالیا کشف شده است، مهرابه های بسیار دیگری در آلمان و فرانسه، ایتالیا و روسیه، و بقیه اروپا، اتفاقی و یا هنگام مرمت کلیساها پیدا شده اند، این موضوع بوضوح می گوید، کلیسا های قدیمی و تقریباً کلیه مکان های دینی بروی نسل قبل از خود بنا شده اند.
معبد آرتیموس در افوسوس
آرتیموس که یونانیان به او دیانا می گفتند، یک زن شکارچی و الهه ماه و پارسایی بود، و معبد زیبایی داشت که زیارتگاه مهمی بشمار می رفت، شهر کنار آن نیز بخاطر وجود معبد و آمدن زوار، رونق فراوانی داشت. این معبد زیبا با داشتن 100 ستون مرمر سفید، که ارتفاع هر کدام از آنها به 15 متر می رسید، و درونش با مجسمه های بی نظیر تزیین شده بود ، امروزه یکی از عجایب هفتگانه به حساب می آید. این معبد فضایی را در بر می گرفت، که تقریبا چندین برابر وسعت آکروپلیس در آتن بود، بنا در 600 ق.م، ساخته و در550 ق.م، در آتش سوخت. بعد از آن مجددا به صورت بسیار زیباتر و عظیم تری باز سازی شد، ولی برای دومین بار دچار حریق شد، معبد دوباره به اندازه بزرگتر و بسیار بهتر از قبل ساخته شد. گویند با هجوم بربرها در 262 م، آسیب دید، و سپس توسط زلزله از بین رفت، و با پیدایش دین مسیحی دیگر هرگز باز سازی نشد. همچنین در طول زمان بیشتر سنگ های آن، که از معدن سنگ حدود 15 کیلومتری آنجا بود، در بنا های دیگر بکار رفت. وظیفه ایرانیان باهوش متخصص است، که بطور مستقل و بدور از دروغ های تاریخ، نسبت به این معبد و همه آثار باستانی داخل و خارج ایران تحقیق کنند، و جهت استفاده عموم در اینترنت منتشر نمایند.
عکس معبد آرتیموس، تاریخ این معبد باستانی به میترایی باز می گردد، بخشی از نوار های سنگی تزئینی دور معبد آرتموس که باقی مانده، در آنها بوضوح صلیب شکسته میترایی معبد دیده می شود، آنها حکایت میترایی دارند، برای اطلاع به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود. این نوارها برای تزئین دیوار های مسجدی مربوط به قرن 14 م، که در نزدیکی معبد قرار دارد، بکار رفته است. مانند این شیوه تزئین در مسجد های چند قرن گذشته ایران زیاد دیده می شود. عکس شماره 6410.
جالب: در صفحه 177 کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست نوشته شده: ... کتاب انه اید اثر ویرژیل: ...او سرزمین گارمانت ها و هندوان در فراسوی مسیر سالانه خورشید و ستارگان, جایی که اطلس آسمان بر دوش, سپهر ستاره بار را بر شانه های خود می چرخاند گسترش خواهد داد.... خیلی جالب است، منظور نصف النهار مبدأ می باشد، که از هند می گذشت، و نیز ستاره قطبی و گردونه میتراست، که توضیح آنرا در تاریخ نجوم در ایران نوشته ام.
واژه و نگاره فروهر
ابتدا نگاره فروهر در تمدن کهن جیرفت پایه گذاری شد، در بسیاری از آثار تمدن جیرفت نیم تنه مرد و زن که بر بال یا حیوانی قرار گرفته است، دیده می شود، به مطالب و عکسها در اینجا مراجعه شود. مردم تمدن جیرفت دریانوردان بنامی بودند، و به بسیاری از جاهای دنیا رفته اند، که در صفحات مختلف وبلاگ توضیح نوشته ام. آنها بمنظور دریا نوردی از ستارگان استفاده می کردند، که به این ترتیب می توانستند راه های طولانی را در دریاها طی کنند. یکی از مهمترین ستارگان صورت فلکی ماکیان بود، (توضیح در پائین همین صفحه)، این صورت فلکی را با سر و بال عقاب نشان می دادند، و آنها این نشان را با خود به مصر و دیگر نقاط بردند. در تعدادی از ظرف کشف شده تمدن جیرفت، نیم تنه مرد یا زنی که بر بال های عقاب قرار دادند، بخوبی دیده می شود، تعدادی از آنها در موزه ها بویژه موزه شهر جیرفت وجود دارند.
عکس نگاره فروهر، عکس شماره 4042 .
توضیح نگاره فروهر
1 ــ نِگاره فِرَوَهَر از سر تا سینه، نقش پیرمردی است، که تجربه و جهاندیدگی، داناییِ پیرانِ دانا و باخِرَد را می نمایاند. کلاه بر سر او درست همانند نقش ظروف سلطنتی است، که در سایت باستانی جیرفت کشف شده است، عکس شماره 4148 در اینجا.
2 ــ دستِ اَفراشته به سمت بالا، نشانۀ ستایش به درگاهِ آفریدگار و والامَنشی و بالا اندیشی است.
3 ــ حلقۀ دایره ای که در دست پیر مرد قرار دارد، نشانه پیمان با پروردگار و همبستگیها از آئین میترایی است، در تاریخ نجوم در ایران توضیح نوشته ام.
4 ــ بال های گشوده، نشانۀ اَندیشه و گفتار و کِردارِ نیک است، که با پیروی از آن بشر به کمال می رسد، و نیز نشانۀ برابریها است. خط های روی بالِ فِرَوَهَر هم نشانۀ از سی و سه اَمشاسپندان (نام فرشتگان) می باشد، در عقاب پرچم شهداد عکس شماره 2764 در اینجا، و ظروف تمدن جیرفت دیده می شود.
5 ــ حلقۀ میانِ نگاره، نشانۀ بی پایانی روزگار، و برگشت رفتار و کردار آدمی به خود اوست، اینگونه حلقه ها در ظروف تمدن کهن جیرفت فراوان دیده می شود.
6 ــ دو رشتۀ آویز، یکی در سمتِ راست، نماد سِپَنتا مِینو به چَم (معنی) مقدس، راهنمایی به نیکویی ها، اندیشۀ نیک و سازندگی است، و دیگری در سمت چپ نماد اَنگِرَه مِینو به چَم اهریمن، راهنمای بدی و مظهرِ شَرّ و فساد و پَلیدی است. این دو رشتۀ آویز به چم دو نیروی متضاد نیکی و بدی است، که در نهادِ آدمی وجود دارند، و نشانه ای برای مبارزه همیشگی و درونی برای سازندگیها است، مانند نشانه های ظروف تمدن کهن جیرفت.
7 ــ دامن در سه ردیف در پایینِ نگاره، نشانۀ بد اندیشی، بد گفتاری و بد کرداری است، که در پایین قرار دارند، به این چم که بدی ها باید به زیرِ پا افکنده شوند، نمونه در عکس شماره 4153 در اینجا.
8 ــ فَرتورِ (عکس) فِرَوَهَر، رویش به سمت راست (نه چپ) است، که سوی راست همان سوی خاور (شرق) است، که به چمِ روشنایی، راستی، پاکی و شادی است، درست مانند ظروف کشف شده تمدن جیرفت، نمونه در عکس شماره فوق.
عکس فروهر در تخت جمشید، عکس شماره 2966 .
واژۀ فِرَوَهَر از دو واژه فِرَه به چمِ پیش رو، و وَهَر به چمِ بَرَنده و کِشَنده تشکیل شده است، و به چمِ پیش بَرندۀ جوهَرِ تن و روان است، که بشر را بسوی پیشرفت و رسایی و جاودانی رهبری می کند. فِرَوَهَر یکی از بخش های پنج گانه وجودِ بشر (تن و روان، جان، وجدان و فروهر) است، و فِرَوَهَر در حقیقت ذرّه ای از پرتوِ اَهورایی (یزدان) است، که در وجودِ بشر نهاده شده است. این اثر از زمان سلسله هخامنشیان باقی مانده است، و بَر سَر درِ بنایِ تاریخیِ کهَن تخت جمشید، به نام کاخِ سه دروازه نقش بسته است. این نگاره در پاسارگاد و نقش رستم هم حَکّ شده است، برخی به اشتباه اَهورامَزدا می نامند. عکس شماره 2966.
کلیک کنید: تاریخ اسکندر ایرانی
کلیک کنید: آزادی و دشمنان آزادی
کلیک کنید: تاریخ گوگرد و باروت در ایران
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران: حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ، حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ، و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار، و گفتمان تاریخ، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: