پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir
پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

دلالان فرهنگی فعالان فرهنگی

دلالان فرهنگی فعالان فرهنگی

تصویر تاریخی سیزده بدر در تهران،  عکس شماره 3563.

دلالان فرهنگی را از فعالان فرهنگی باز شناسید

مریم نظری، خرم آباد لرستان.

کلیک کنید:   برگه نوشته ها و شعرهای مریم نظری

      اگر از تبار مادر مرده های فرهنگی (صاحبان به حق و حق خورده فرهنگی) باشی بی شک دست و دلت به آتش دلالان فرهنگی سوخته است.

      اگر از جرگه مدعیان و ذینفعان فرهنگی هستی با شرکت در این آتش بازی بی شک جایی از شما نیز سوخته است.

      و اگر جزء هیچ کدام از این دسته ها نیستی،  همچون قورباغه زنده در دیگ در حال سوختنی و نمی دانی.

      اغلب مردم اگر کلاهشان را بدزدند می فهمند ولی از دزدیدن آنچه که در سر دارند روحشان هم باخبر نمی شود.

      سالهاست از صدقه سر رشد صنعتی و فناوری فرصت طلبان توانایی تکنیکی برای غارت سرمایه های طبیعی و تاریخی ملت را پیدا کرده اند،  و در چند دهه اخیر نه تنها ذخایر صدهزار ساله این سرزمین را بهره برداری کرده،  بلکه تمام سهم آیندگان را هم به یغما برده اند.

      و حالا که آخور را در حال خالی شدن می بینند،  سر خرشان را کج کرده اند به سمت فرهنگ.

      فرهنگ یتیم مانده که همیشه سهمش در بودجه بندی ها کمتر از همه بوده مورد هجوم مرده خوارانی قرار گرفته که چهره یتیم نوازی به خود گرفته اند.

      رزومه سازی دروغین برای اهداف سیاسی و منفعت طلبانه شخصی در کارهای فرهنگی ساده تر از هر کاری ست،  از آن جهت که خروجی کار با اعداد و ارقام مشخص نمی شود،  و ذهن تنبل و پر مشغله مردم در جستجوی آن بر نمی آید.

      همین باعث شده این عرصه مورد تاخت و تاز نامجویان و مال جویان بسیاری قرار بگیرد.

تهاجمی فرهنگی از نوع گل به خودی.

      شاید نیازی به باز کردن پرونده تهاجم فرهنگی نباشد.  بارها گفته اند و شنیده اید،  که آثار جنگ بعد از چند سال سازندگی قابل جبران است،  اما زیان های تهاجم فرهنگی بسیار مخرب تر و عمیق تر از آن است،  که بشود آثار آن را از چهره یک ملت به راحتی پاک کرد.

      اگر فرهنگ یک ملت دستخوش تغییر شود،  ماهیت وجودی آن می پوسد،  و از درون متلاشی می شود.

دلالان فرهنگی و غارتگران اجتماعی فرزندان ناخواسته نظام اداری و سازمانی جامعه ای ست،  که هنوز نتوانسته راهکارهای نظارت بر عملکرد افراد را شکل دهد،  و به نظم و انضباطی دست پیدا کند،  که نشانه کشورهای مدرن است.

      درونی شدن ارزش ها،  باورها و سازو کارهای قدرت در جامعه باعث شکل گیری نظم و انظباطی همگانی و خودساخته می شود،  که با بلبشو و آشفته بازار جامعه ما که قانونش «اگر نخوری،  می خورند» است،  آرزوی تجربه زیست متمدنانه رویایی دور از ذهن می­نماید.

      نتیجه این بی قید و بندی و بی نظمی،  ایجاد احساس ناامنی و ترس از آینده ای نامعلوم،  و در معرض تهاجم است،  که خواه ناخواه مردم را وارد دور رقابتی می کند،  که هر کس به قدر توانش از سرمایه های ملی به نفع خودش استفاده کند.

      این مقدمات را گفتم تا به تحلیل پدیده ای به نام« طرحهای نوروزی» بپردازم.  خاصه آنچه که نوروز امسال در لرستان رقم خورد.

      همان طور که می دانید هدف از طرح های نوروزی معرفی جاذبه های فرهنگی، تاریخی و طبیعی یک استان برای گردشگران است.  و دست یافتن به اعتبار و هویتی برای خاطره سازی و به خاطر سپاری استان مقصد در ذهن مسافران،  با هدف تبلیغ دهان به دهان و بازگشت دوباره آنهاست.

      حال اگر کسی در این میان بتواند با طرح و ایده ای نو در کنار دست یابی به این اهداف برای خود و عده ای،  که حقی بر گردن فرهنگ آن سرزمین دارند،  درآمدزایی هم کند گوارای وجودش.

      اما آنچه که دلالان را از فعالان فرهنگی متمایز می کند،  در همین نکته نهفته که در کنار اهداف مالی چه خدماتی برای رونق گردشگری،  شناسایی و حفظ و احیای جاذبه های فرهنگی و تاریخی ارائه می دهند؟

  ــ  تاثیر آن مقطعی است یا تداوم دارد؟

  ــ  ایده کار خلاقانه و نوست یا تقلید و تکرار طرح های گذشته است؟

  ــ  بازتاب خبری آن از چیستی کار است،  یا از کننده کار؟

  ــ  سود آن شخصی است،  یا منفعت کار (مادی یا معنوی) متوجه کل جامعه هدف می شود؟

      متاسفانه آنچه که اغلب مواقع با نام کار فرهنگی انجام می گیرد،  در باطن کاری ضد فرهنگی است،  و اگر بنشینیم و این سوالها را از خودمان بپرسیم،  با یک حساب سر انگشتی ساده می بینیم،  که بیشتر این فعالیت ها نقص غرض است،  و متاسفانه وقتی می فهمیم کعبه ای در کار نیست که از ترکستان سر در می آوریم.

      نقد عملکرد مدیری که دوران مسولیتش تمام شده دیگر چه دردی را دوا می کند؟!

      بنایی که با سهل انگاری و ندانم کاری در مرمتش آسیب دیده مگر با مرمت دوباره آن همه زیان های وارده جبران می شود؟

      چرا نباید سیستم و راهکاری برای نظارت و تحلیل برنامه های سازمانهای مهم و کلیدی وجود داشته باشد؟

      مدیری می برد و می دوزد و هم پیاله هایش می پوشند،  و این وسط عده ای از اصحاب رسانه هم نقش جارچیان بازار گرم کن را بازی می کنند.  هر وقت هم گند کارشان درآمد با خیال آسوده به جایی دیگر و پستی دیگر تغییر موضع می دهند.

      مطبوعات و رسانه ها اگر نظم و نظارت درون سازمانی داشته باشند،  خبرنگاری به خودش این اجازه را نمی دهد،  که با ادبیاتی سخیف قلم فرسایی کند،  و به جای نقدی حرفه ای و تخصصی با لحن کوچه بازاری مخاطبش را مورد اهانت قرار دهد.

      اگر این انضباط در روح و باطن جامعه می نشست،  ناامنی شغلی باعث نمی شد که خبرنگار به جای آنکه زبان حال جامعه و آینه رنج های مردم باشد،  و رسالتش را به درستی انجام دهد،  بادمجان دور قاب چین دیگران باشد،  و تنها به منافع خودش فکر کند.

      بدانید و آگاه باشید که رنج ما از جهل ماست.  تا از این رخوت و خواب آلودگی بیرون نیاییم،  از تاراج دلالان فرهنگی و غارتگران اجتماعی در امان نخواهیم ماند.

      آگاه باشیم تا اگر خبرنگاری و رسانه ای بانیان فروش غذا در بناهای تاریخی را با عنوان پر طمطراق «جوانان ایده پرداز و آینده دار» در بوق کرنا کرد،  به جای اعتراض و دفاع از سرمایه های ملی، دستانمان را به کف زدن رنجه نکنیم.

      آگاه باشیم تا اگر مسئولان میراث فرهنگی نگاه ارثی به سرمایه های تاریخی و فرهنگی ما داشتند،  و مهمترین معرف تاریخ استانمان را در ایام نوروز با اجرای برنامه های طنز بی محتوا در معرض دید،  و قضاوت هزاران گردشگر غیر بومی قرار دادند،  به جای آنکه با گردنی کشیده به تماشا بنشینیم،  سینه ستبر کنیم،  که چرا به آبرو و هویت و تمدن چند هزار ساله استانمان چوب حراج می زنید.

      باید با چشم و گوش بسته بپذیریم و باور کنیم،  که در فرهنگ لرستان هیچ چیزی جز طنز محلی برای معرفی به گردشگران وجود نداشت،  و برای اجرای این گونه برنامه ها جایی بجز قلعه در این شهر نبود؟!

      بپذیریم که طرح فروش غذا در بناهای تاریخی به طرحی مانند « پایتخت نقالی» که برای حمایت از آخرین بازمانده نسل نقالان قدیم ایران،  احیای چند هنر و آیین در خطر فراموشی و برند سازی برای گردشگری لرستان ارائه شده بود ارجحیت دارد؟!

      چه چیزی باعث شد،  که مرشد سید مصطفی سعیدی،  که اسفند ماه سال گذشته به عنوان گنجینه زنده بشری ثبت ملی شد،  توسط تعیین تکلیف کن های فرهنگی مورد بی مهری قرار بگیرد؟!

      با چه امتیازی خانه آخوند ابو به کارمندان استانداری برای فروش غذا واگذار شد،  و میراث قلعه به کارمندان ارشاد برای اجرای طنز رسید؟!

      چرا بانو سیمین مهر،  که بزرگ ترین زن نقال ایران است،  و کشورهای مختلفی برای دیدن نقل و هنر ایشان از او دعوت می کنند،  باید در استان خودش (لرستان) ناشناخته بماند،  و از گوهر وجود چنین گنجینه هایی برای جذب گردشگر بهره نبریم؟!

      تومور بدخیم دلالی در تن و روح بیمار ملت ما ریشه دوانده.  نه اقتصاد ما از غارت دلالان در امان مانده و نه فرهنگمان.

      اما ما همچنان کلاهمان را چسبیده ایم،  و از سرمان غافلیم (از آنچه در اندیشه و باورمان داریم).

سرمایه دلال ها ناآگاهی مردم است.

      از دلال هایی که با زیر و رو کردن بازار ارز،  اقتصاد مملکتی را فلج می کنند،  تا دلال هایی که حاصل دسترنج کشاورزان را با قیمتی ناعادلانه می خرند،  و بدون کمترین زحمتی به چند برابر قیمت می فروشند،

و آن کسانی که منافع شخصی خودشان را در قالب کارهای فرهنگی با ژست های خدمت به خلق عرضه می کنند،  تنها با آگاهی و داشتن ذهنی بیدار و پرسش گر می توان به دوران سلطه و معرکه گیریشان پایان داد.

فراموش نکنیم،  خدا حال هیچ ملتی را تغییر نمی دهد،  مگر آنکه خودشان، خودشان را تغییر دهند.

. . .

پرسشها و پاسخها

بخشی از نظرها و پرسشهای این برگه

   نظر و پرسش شما:  . . . نظر و پرسش خود را بنویسید . . .  در اینجا

   مریم نظری:  منتظر پرسشها و نظرهای شما گرامیان هستیم.

 

. . . .

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

کلیک کنید:  دموکراسی چند درصدی

کلیک کنید:  بررسی های نوین کتاب های درسی

کلیک کنید:  اسلحه روی شقیقه فرهنگ

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه وبلاگم،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس با ما      :     http://arqir.com/1