پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir
پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

نسخه مدرن تاریخ

سند کم آوردن الکساندریها

      یک تصویر که قبلاً درباره آن نوشتم،  چند نفر بیشتر توضیح خواستند،  اندکی از آن می نویسم.  الکساندری های کم آورده،  چند دهه است یک موزائیک دیواری را می گویند،  قهرمان کاغذیشان در جنگ با ایران است،  یعنی جنگ الکساندر یونانی با داریوش هخامنشی.  برای این گفته فقط یک قسم بی پایه و اساس قرن اول قبل از میلاد را سند می دانند!  یعنی تاریخ را با قسم دو هزار ساله می نویسند!!  از آنجا که این گفته ها فاقد هر سند و مدرک است،  از ذکر آن خود داری می کنم،  هر کس می خواست بیشتر بداند،  به سایت موزه ملی باستان شناسی ناپل مراجعه کند،  و لینک های این موزائیک باستانی را پیگیری کند.

      این موزائیک در 24 اکتبر 1831 در شهر پمپی کشف گردید،  و در موزه ناپل نگهداری می شود.  بنا به گفته بعضی از باستان شناسان،  این موزائیک که متعلق به قرن 4 تا 5 ق.م، است،  در قرن اول ق.م،  توسط یک ثروتمند پمپی از دلالان منطقه شمال یونان خریداری،  و به پمپی آورده شده است.  موزائیک به ابعاد 582 در 313 سانتیمتر،  از حدود نیم ملیون کاشی ریز تشکیل شده است.

      همچنین در 1960 نزدیک معدن طلای روشا کشور رومانی،  یک آرامگاه سردابه ای کشف شد،  که جای خالی این موزائیک آنجا دیده شد.  طلای معدن تاریخی روشا،  به شوش و تخت جمشید می رسید،  در چند پست قبلی از این معدن تاریخی نوشته ام.  جهت اطلاعات بیشتر به سایت های تاریخی کشور رومانی مراجعه نمایید،  تعدادی از آنها بزبان انگلیسی می باشند.

   نسخه مدرن کپی ــ   در سال 2003 مرکز بین المللی مطالعات و آموزش موزاییک ( CISIM ) در شهر راونا، کشور ایتالیا،  برای ایجاد یک کپی از موزاییک اقدام نمود،  استاد موزاییک Bignami و تیم هشت نفره او،  مسئول کپی سازی شدند.  این پروژه 22 ماه به طول انجامید،  و 216.000 دلار هزینه برداشت،  و سپس کپی سال 2005 در محل موزائیک تاریخی،  در شهر پمپی نصب گردید.  ولی نقاط حذف شده در موزائیک،  بویژه سمت چپ را باب میل خودشان طرح ریختند،  نه واقعیت های تاریخی.

   عکس بالا موزائیک تاریخی اصلی بدون حاشیه های آن،  عکس پائین نسخه کپی شده امروزی،  عکس شماره 1400.  جهت اطلاع بیشتر به اینجا بروید.

   پرسش:  آیا این تصویر کوروش بزرگ در جنگ با کرزوس است؟

   توجه:  خواهشاً سریع پاسخ ندهید،  که این و آن چنین گفته اند،  درصورتیکه تخصص تان است،  به سایت های مختلف مربوطه این تصویر بروید،  که عموماً به زبان انگلیسی هستند،  و دقیق تحقیق و تحلیل زمان بر کنید.  همچنین درباره جنگ کوروش بزرگ با کروزس و معدن طلای روشا،  و محل واقعی این جنگ،  و جغرافیای سارد و لیدیه تحقیق کنید.  سعی کنید دروغها را از واقعیت تشخیص دهید،  سپس با حوصله و دقت مناسب علم تاریخ و باستان شناسی،  به این پاسخ برسید یا بگویید.

   عکس گلدان با نگاره حدود 500 ق.م،  که در ایتالیا کشف شد،  و در موزه لور نگهداری می شود،  در تعریف این نگاره بر گلدان می گویند،  کرزوس بر خرمن آتش است،  عکس شماره 4332.  ولی بسادگی پیداست شخصی که بر توده چوب قرار دارد،  بر تخت و صندلی کنده کاری شده نشسته،  و لباس فاخر و نیزه بلند و باد بزن نمادین دستی،  و برگ زیتون بسر دارد،  و به هیچ عنوان به مانند اسیری برای آتش گرفتن و سوختن نیست.  بویژه که باید آنرا سرخورده می کشیدند،  نه اینکه بر چنین جای بنشانند،  یا حتی اگر کار هنری از جانب خودی هایشان هم باشد،  نیازی نبوده او را در بالای توده هیزم بنشاند تا قومشان خوار شود.  واقعیت این اثر تاریخی چیست؟  برای پاسخ،  گفته ها و باز نویسی های قرن 20 را بی خیال شوید،  تحقیق و تحلیل های نوین کنید.

      آن تاریخ دان هایی که تعریف های بچگانه برای این تصویر داشته اند،  می خواستند بگویند کوروش بزرگ،  که دنیایی را از سند تا دانوب گرفته بود،  آدم ساده ای و اغفال شونده بوده است.  همانطور که درباره کوروش بزرگ نوشته ام،  او سردمدار یک گذر مهم تاریخی بود،  و بتنهایی شخص او مطرح نبوده است،  بلکه رشد و تکامل تاریخ تمدن،  در نام و با کوروش بزرگ طی مسیر می کرد.  تا وقتی از مراحل و گذر های تمدن ندانیم،  نخواهیم توانست مفسر و تحلیلگر تاریخ باشیم،  بدون این دانش مهم،  تاریخ به داستان تبدیل می شود،  درست مانند همان هایی که برای این نگاره داستان گفته اند.

داستان های مادی و پارسی

     از دوران رنسانس داستانها و نقاشیها و غیره را،  همچون حساب و کتاب و اعداد و بانکداری و پزشکی،  از قاره کهن بویژه ایران و عراق به اروپا بردند،  و سپس در دوره استعمار و امپریالیسم بنام خودشان زدند.  چون دوران باستان کشور های استعمار گر مانند انگلستان و فرانسه،  در اندک آثار سنگ بود،  مجبور شدند نوشته ها و گفته ها و هنرها را بنام کشور یونان در قاره اروپا بنامند،  کشوری که خودشان بسختی از ترکیه کنده،  و بزحمت سرهم کرده بودند.  آنها بوسیله مهمترین عواملشان چون ویل دورانت،  بنا به خواسته سیاست نه علم تاریخ،  دروغ های تاریخی را در جهان منتشر کردند،  فقط کسی نباید بگوید از ایران بوده اند.

      جوانان باهوش ایران،  اغفال ترفند های زرق و برق دار دروغ های آنها نشوید،  خود تحقیق و تحلیل مستقل نمایید.  بویژه پان ترک های عزیز دقت کنند،  بیشتر این داستانها از کشور ترکیه و آذربایجان است،  و مقابل چشم همه ما،  دارند بنام یونان اروپایی زده و می زنند،  نه یونان ترکیه و یونان قاره کهن.  آنها حتی نمی توانند نام های این داستانها را تفسیر و تحلیل کنند،  و به دروغ های بزرگ متوسل می شوند،  و یا تغییر در آوا ها داده و می دهند،  کوتاه نیایید و نگذارید بیشتر از این تاریخ شما را بدزدند.

   مدوسا ــ  به معنی فرمانروا،  البته غربی ها تحلیل و تفسیر درست برای نام مدوسا را ندارند،  مدوسا تنها فناپذیر در بین گورگون‌ها بود، هر کس که به چشمانش نگاه می‌کرد،  می توانست او را تبدیل به سنگ کند.  مدوسا در ابتدا دوشیزه‌ بسیار زیبا بود،  اما پس از اینکه پوزئیدون، خدای دریا او را در معبد آتنا اغوا می‌کند،  موجب خشم این الهه می‌شود،  و آتنه، او را به شکل کریه‌ترین موجود ممکن،  یعنی یک گورگن در می‌آورد،  آتنا مو های او را تبدیل به مار می کند.  مدوسا در اصل انسان و فناپذیر بود،  در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسئوس (Perseus) کشته می‌ شود.  در دوران باستان از طرح های صورت و مار های سر مدوسا،  برای ترساندن بچه های و طلسم دور کردن شیطان و اینقبیل استفاده می کردند.  (انوش:  مدوسا = ماد + اوسا به معنی رهبر ماد،  اوسا در زبان فارسی،  به استاد تغییر کرد).

   پرسئوس ــ  نام او پرسه بود،  و می گویند در اسطوره‌ های یونان پسر زئوس و دانائه است،  اولین قهرمان افسانه‌ های یونان باستان،  و نیز به همراه آشیل مشهور ترین آنها هم است.  در داستان آمده او هم درون صندوقی بزرگ همراه مادرش به امواج دریا سپردند،  زئوس آن‌ ها را به سلامت به جزیرهٔ سریفوس رساند،  و در آن ‌جا پولودکتس پادشاه جزیره نجاتشان داد. ... پرسئوس سر مدسا را برید و....  آنها می گویند پرسئوس یعنی پسر زئوس،  ولی دقیقاً پرسه برای همه معلوم است،  یعنی پارس،  نه پسر،  پارس بمعنی مقدس و پارسا است.  پسر زئوس بودن در داستان است نه در مفهوم نام،  بزودی درباره تحلیل نام های این داستانها می نویسم.  آنها بهمین سادگی با تغییر چند حروف الفبا،  از این و آن زبان باستانی یا امروزی،  و تغییر در تلفظ آوا ها،  هر چه دلشان بخواهد بخورد مردم داده و می دهند.

   عکس طرح هایی از پرسئوس و مدوسا،  بالا چپ،  مجسمه پرسئوس ساخت دوران رنسانس،  بالا راست طرح صورت فلکی مطابق با پرسئوس و سر مدوسا،  یاد آوری نمایم درک از ستارگان و صورت های فلکی و شناخت آنها با داستان،  نیازمند دانش از دوران کهن تر است،  که به تاریخ نجوم ایران باز می گرد،  نه یونان بدون سابقه در تاریخ و فرهنگ یاد گیری از نجوم.  پائین دو طرح از مدوسا در دوران باستان،  یک درب سطل و یک سپر جنگی،  همانگونه که می بینید،  مدوسا را وحشت آفرین ساخته اند.  عکس های شماره 6342 و 6329.

   عکس شماره 1400 ب،  عکس راست،  نیم تنه مدوسا با مویی از مار های سمی،  عکس چپ،  تصویر یکی از فرماندهان صحنه نبرد،  در موزائیک تاریخی تصویری شهر پمپی در عکس شماره 1400 است، همانگونه که می بینید در این تصویر طرح مدوسا در سینه زره فرمانده نقش بسته است،  و این را به عنوان یکی از اسنادی می دانند،  که بگویند این شخص الکساندر یونانی است،  درصورتیکه کاملاً اشتباه است،  این طرح دوشیزه ای زیبا را نشان می دهد.  در ضمن بخش سمت چپ این موزائیک، کاملاً تخریب شده است،  شاید به عمد بوده باشد تا افشاگری تاریخی نکند.

   عکس چهار معبد تاریخی،  A معبد آناهیتا در استان کرمانشاه ایران،   B معبد اتنا در شهر آتن،  C  یک اثر باستانی در یونان،  D  معبد دورا اورپوس در کشور سوریه کنار رود فرات نزدیک مرز کشور عراق،  عکس شماره 4545.  در کشور یونان آثار تاریخی و معابد بیش از 2500 سال وجود ندارد،  و آنها برای اینکه داستان های هومر و خدایان باستانی را بگویند که در کشور یونان اتفاق افتاده،  آثار تاریخی بعد از میلاد هستند را با تقلب و جعل،  می گویند که آثار بالای 2800 سال می باشد،  مانند شکل C که آنرا محل اولیه آتنا می نامند،  و می گویند که در آنجا مدوسا، مدوسا شد.  در ایران باستان و قاره کهن پر از آثار تاریخی است،  که فقط باید با دید علمی باستان شناسی و تاریخ،  آنها را بررسی نوین نمود،  و براحتی می توان محل وقوع داستانها و خدایان را در آنها یافت،  مانند شکل A و D . غیر از این غربیها می خواهند رابطه های تاریخی مانند موزائیک عکس 1400 را بگویند،  که تصویر دوشیزه روی زره فرمانده،  مدوسایی است که در آتنای قدیم یونان عکس A بوده،  نه آتنا در ایران باستان،  در اینجا نا هماهنگی دروغ های تاریخی دشمنان تاریخ ایران بوضوح دیده می شود.

دورا اورپوس Dura Europos   

      معبد و شهر باستانی دورا اورپوس در کنار رودخانه فرات در مرز عراق و سوریه قرار دارد،  در دوران سلسله هخامنشیان و حکومت اشکانیان در میان مسیر جاده شاهی قرار داشت  و به اوج رونق و شکوه خود رسید،  و آثار تاریخی فراوان از این دوره در آنجا یافت شده است.  این شهر در اواخر حکومت اشکانیان به دست رومیان افتاد،  و سپس شاپور اول ساسانی شهر را تصرف کرد،  پس از آن دورا اورپوس به تدریج که در مسیر مهم جاده شاهی و راه ابریشم  بود از اهمیت افتاد و متروک شد.

      در این محل حفاریها و کشف های زیادی انجام شده،  و هنوز هم ادامه دارد،  در نتیجه آثار بسیار مهم پارتی، یونانی و رومی و ساسانی بدست آمده است.  نقاشی‌ها و تصاویر باقی مانده از دوره اشکانیان،  و همچنین برخی بنا های متعلق به زمان حکمرانی آنها،  از جمله مهم‌ ترین آثار هنری و فرهنگی این دوره از تاریخ ایران،  در دورا اورپوس به شمار می‌آیند.  همچنین در این شهر در کنار نوشته‌ها و اسناد یونانی و رومی،  نوشته‌ های مهمی به خط پارتی، آرامی و فارسی میانه بدست آمده،  که مدارک بسیار ارزشمندی هستند.  منجمله درباره چگونگی پیشرفت شهر،  روابط تجاری و درآمد های خزانه و عایدات شهر و مراسم مذهبی.  در میان نقاشی‌ها و تصاویر موجود در این شهر،  باید به نقاشی دیواری اشاره کرد،  که قدیمی‌ ترین تصویر منسوب به زرتشت می‌باشد.  همچنین معبد و تصویر میترا،  که نشان دهنده رواج این آیین در کنار مذهب زرتشتی در دوره اشکانیان است.

      پس از لشکر کشی شاهپور اول در حدود ۲۵۵ ،  شهر و منطقه به تصرف شاهنشاهی ساسانیان درآمد،  و تبدیل به یک ولایت مرزی در کنار فرات شد.  گذشته از آثار دوره پارتی و رومی،  باستان‌ شناسان دانشگاه یل و آکادمی فرانسه توانستند آثاری از دوران ساسانی نیز در این شهر بیابند.  از جمله این آثار، سفالینه‌ هایی است،  که صورت متصرفات دولت ساسانی در آن مندرج است.  همچنین تصویری از شاپور و همراهانش وجود دارد،  که نام و عنوان شاهنشاه شاپور در بالای سر آن نوشته شده،  و بر بالای سر همراهانش نیز عبارت اوهرمزد پوس بهرام دیده می‌شود.

   عکس معبد شهر باستانی دورا اورپوس،  عکس شماره 5671،  مطابق معمول در این مکان تاریخی ایرانی،  جای باستان شناسان ایرانی خالی بوده و می باشد.  با این وضع موجود امروزه،  در این میدان و دانش،  گویا همچنان ایرانیها محتاج این هستند،  که دیگران و انیرانیها چه راست و چه دروغ بگویند،  و سپس با سادگی بپذیرند.  در این قرن جدید،  ضمن دفع دروغ های تاریخی،  باید موازی های تاریخی هم شناخته شود،  و در راه افشای آنها گام برداشت.

 

   عکس تخت جمشید در 29 مهر ماه 1355 خورشیدی بالا،  و عکس پائین تخت جمشید در حدود 1330 خورشیدی،  عکس شماره 460.  تخت ‌جمشید 2000 سال زیر شن‌ها پنهان بود،  در دهه 30 آنرا را از دل خاک بیرون کشیدند،  شکوهی که هیچ ‌کس انتظار دیدنش را نداشت پدیدار گشت.  باشکوه، رمزآلود و ستودنی،  مشروح در تخت جمشید.

    عکس یک نظامی آمریکایی که دو پای خود را در جنگ عراق از دست داده است،  عکس شماره6294.  وی که John Bartleet  نام دارد در ایالت ویرجینیا زندگی می کند.  26 اکتبر 2005 اعلام شد،  که شمار نظامیان آمریکایی که در جریان اشغال نظامی عراق (از مارس 2003 تا آن زمان) کشته شده بودند،  به رقم 2000 و مجروحان به 15000 رسیده است.  بسیاری از نظامیان مجروح،  بمانند «جان بارتلت» دست و یا پای خود را از دست داده اند.  شمار کشته شدگان آمریکایی در عراق تا پایان سال 2007 از چهار هزار تن تجاوز کرد.  رهبران آنها براحتی اغفال پیروزی الکساندر یونانی شده بودند،  و فکر می کردند،  پیروزی و اشغال بخشی از ایران تاریخی و قاره کهن،  به سادگی نوشته های تاریخ های دروغی است.

ایراسیا یا خاورمیانه جدید

      از ابتدای قرن 21 دو طرح به موازات هم در محافل امپریالیسم در دست طرح و تئوری بود،  یکی خاورمیانه جدید،  و دیگری ایراسیا.  عده ای از کارشناسان استعمار عقیده دارند،  که باید کشور های خاورمیانه را کوچک کنند تا براحتی بتوانند منابع و منافع ببرند،  و آنها را رو در روی یکدیگر اندازند،  تا مرتب از هم بکشند و سردر گم باشند.  ولی عده ای دیگر می گویند،  نه!  باید کشور ها را یکی کنیم،  و یا با یک اتحاد بنام ایراسیا آنها را چون یک کشور قابل کنترل نمایم،  زیرا اگر کوچک باشند،  براحتی زیر نفوذ کشور چین قرار می گیرند،  و آنچه که مد نظر است انجام نمی شود.  این داستان آنها مفصل است،  و در اینجا نمی خواهم بگویم،  فقط کمی خواستم گوشزد کنم،  آن عده از جوانان باهوش ایران،  که متوجه کارها و برنامه های استعماری نشده اند هوشیار گردند.

    نقشه های خیالی امپریالیسم،  راست خاورمیانه جدید،   چپ ایراسیا،  آنها در نقشه ایراسیا تمام کردستان و عراق را وارد نکرده اند،  و تمام کشور های غربی ایران تا مدیترانه را یک کشور دیگر در نظر گرفته اند،  عکس شماره 4126.  ایراسیا را بر وزن اوراسیا گرفته اند،  اوراسیا نامی است که از آمیزش دو واژه اروپا و آسیا ساخته اند.  برخی از گیتاشناسان می گویند،  دو قاره آسیا و اروپا مرز طبیعی ویژه‌ ای ندارند،  و مرز بندی کنونی میان این دو قاره بیشتر تاریخی ـ فرهنگی است،  و این دو قاره را یکپارچه می دانند،  و به این نام می‌ گویند.  درصورتیکه در این زمان با تفکیک بالای علوم،  قاره به دو تعریف است،  ابتدا قاره با نام هماهنگی تاریخ و جغرافیای مدنی،  مانند قاره کهن،  دوم قاره با تعریف جغرافیای طبیعی،  مانند قاره های کنونی.

     توجه نمایید برای این نقشه های باید تاریخ های جدید تعریف کنند،  البته آنها براحتی این کار را می کند،  چون سرمایه و امکانات و آدم های پولی یا مجانی،  به فراوانی بدست می آوردند.  آنها با ترفند های دوره استعمار و امپریالیسم،  سطح سواد و دانشگاه را پائین آورده،  و تبلیغات را بالا برده اند،  و می دانند براحتی می توانند دروغها را بخورد ملتها دهند.  در نقشه سمت راست دو کشور خیالی آینده،  یعنی جنوب عراق و شرق عربستان و استان های خوزستان و بوشهر ایران بمرکزیت بصره،  و کشور خیالی در غرب عربستان بمرکزیت مکه،  را خود امپریالیسم مستقیم در کنترل می گیرد،  زیرا آنها بخوبی می دانند،  که نفت و گاز حرف اول را در آینده نگری می زند.  در ضمن سرمایه گذاری های اعراب پولدار،  و لابی گری های آنها را نباید نادیده گرفت،  که همراه با تهاجم فرهنگی در جریان است.

دروغ حمله مغول به ایران بخش 2

      حتی بمنظور شستشوی مغزی در کتاب های درسی ایران نوشته بودند،  که سواران مغول برای فتح ایران از اسب پائین نمی آمدند،  و در بالای اسب می خوردند و می خوابیدند و می تاختند.  از قدیم گفته اند دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش ساده است،  و هیچ کس نگفت با کدام اسب!  همین اسب های کوتاه مناطق سردسیر استپ،  که اگر به مناطق گرمتر یا کوهستانی می آمدند،  نمی توانستند دوام بیاورند،  یا اسب های پارتی که به ترکمنی معروف شده،  شاید در بیابان پائین دست بفراوانی اسب پارتی ریخته بود،  و آنها هم آنقدر دانش داشتند،  که بدون در نظر گرفتن فرمول های تاریخ یادگیری،  از آنها استفاده کنند،  دروغ پشت دروغ!!  مشروح در دروغ حمله مغول به ایران.

 

   عکس یک سوار مغول و اسب مغولستانی،  عکس شماره 4244 ،  همانگونه که می بینید،  اسب های تاریخی مغولستانی کوتاه قد هستند،  و به هیچ عنوان توانایی رقابت در سرعت،  با اسب های ایرانی را نداشته و ندارند.  سوارکار آنها از سرعت و ارتفاع بسیار کمتری از ایرانی برخوردار بود،  و در ضمن اسبها از نظر تغذیه و گرما نمی توانستند خارج از استپ های مغولستان،  (یا در واقع سگ استان جنوبی یا تمام سخا استان) بمانند یا زاد و ولد کنند،  و متقابلاً اسب های معمولی نمی توانند در آنجا بمانند.  سوارانی که با اینگونه اسبها،  از نظر سواری و تربیت عادت داشتند،  نمی توانستند اسب های بلند قامت و تیز روی پارتی و پارسی سوار شوند،  و نیازمند زمان یادگیری نسلی برای هماهنگی داشتند.  این یکی از مهمترین موضوعات دروغ حمله مغول کشور مغولستان است،  زیرا اسلحه و فرابری حرف اول را در لشکر کشی می زند.  می گویند فرماندهان مغول سواد نداشتند،  اسب و اسلحه آنها هم ضعیف تر بوده است،  قبایل با یکدیگر دشمن بودند،  از رعد و برق می ترسیدند،  مشروبخور هم بودند،  پس آنها با باد هوا در روی کاغذ پیروز شدند،  و ایران را گرفتند.

   نقشه طبیعی کشور مغولستان تا ایران،  عکس شماره 4311 ،  این مسیر مستقیم حدود 4000 هزار کیلومتر است،  که با خط قرمز مشخص شده است.  در صورتی که بخواهند این مسیر زمینی طی شود،  خیلی بیشتر از ده هزار کیلومتر می شود.  من انواع  نقشه های جدید و کتاب های تاریخی را مقابل خودم گذاشتم،  هر چه گشتم و هر چه کتابها و مسیر ها را در نقشه ها زیر رو کردم،  متوجه شدم به هیچ عنوان امکان این نبوده و نیست که مغولان کشور مغولستان بتوانند،  با اسب های سردسیری کوتاه قدشان،  از این مسیر سخت کوهستانی و بعضاً بیابانی با رودخانه های خروشان و غیره،  با وجود قبیله های مختلف دشمن،  در این مسیر عبور کنند.  شما هم بگردید و ببینید تا چه اندازه درباره دروغ حمله مغول کشور مغولستان،  دروغ گفته و بخورد ملتها داده اند.

   عکس بالا یک قلعه باستانی،  و پائین سنگ های گرد سخت 30 تا 50 کیلوگرمی،  که از طرف مدافعان قلعه بروی مهاجمان ریخته شده است و چند صد سال بیادگار مانده است،  عکس 4492،  مشروح در تاریخ قلعه های ایران.

درست کاری سهام عدالت

      یکی از مهمترین کار هایی،  که عموم مردم را به دنیای سرمایه داری غرب نزدیک می کند،  دادن سهام عدالت است،  که باعث می شود همگان با بورس و شریان بازار پول و سرمایه آشنا شوند.  از چند سال پیش که سهام عدالت به مردم دادند،  تقریباً همگان متوجه این ابزار اساسی دنیای متمدن متفاوت دیگر شدند،  و درباره آن با یکدیگر گپ می زنند.  خود بخود وارد شدن عموم به این دیدگاه،  تغییرات ناپیوسته در رشد و تکامل تمدن ایران را ایجاد می کند،  و باید توسط اندیشمندان نسبت به این تغییرات،  تعریف و تحلیل های جامع ارائه شود.  در غیر اینصورت این ابزار تبدیل به شمشیر دو طرفه غیر قابل کنترل می شود،  و کلاً مخالف جهت فرهنگ تاریخی ایران می گردد.

   عکس برگه سهام عدالت،  عکس شماره 7509 .  چند سال است این برگه بنام سهام عدالت را بمردم داده اند،  حدود 10 درصد مردم هم نفری 80 هزار تومان سود سهام را گرفتند.  ولی از ماه مهر 91 اعلام کردند،  که هر کس این برگه ها را دارد،  بیاورد تا آنرا عوض نماییم.  در یک وضع شلوغ پلوغ در اداره سهام عدالت،  برگه را بدون دادن هیچ رسید گرفتند،  و گفتند یکماه دیگر بیایید و جدید بگیرید.  یکماه دیگر مردم مراجعه می کنند،  باز هم بعد از چند ساعت معطلی و درهم و برهمی و شلوغ پلوغی زیاد،  مردم این برگه ها را که تقریباً با همان شکل قبلی ولی جدید بود،  دریافت می کنند.  اما از هر نفر هزار تومان می گیرند،  و یک رسید ساده برای آن می دهند،  معلوم نیست چرا این هزار تومان را گرفتند،  در صورتی که قبلاً هم برای دادن آن برگه قدیمی،  این هزار تومان را گرفته بودند،  یعنی اداره سهام عدالت،  دوباره چند ده میلیون هزار تومان پول جمع کرد.  کلاً دادن سهام عدالت طرح خوبی است،  اما 90 درصد مردم تاکنون نفری دو هزار تومان داده اند،  و هیچ نگرفته اند،  البته تا بعد.

شوراها در جهت ملی مردمی

      این روزها مسایل و موضوعات زیادی پیرامون ناسیونالیسم یا ملی گرا مطرح است،  و همچنین درباره سیاسی و تحلیلی بودن،  گفته و نوشته های زیادی می شود.  ولی هیچ برنامه ای برای آنها نیست،  و طرح های و تدوین شده ملی و مردمی در اینباره وجود ندارد.  شاید یک نمونه جالب کوچک و مهم آن،  انتخابات شورا های روستایی و شهری در ایران است،  که هیچ تحلیل علمی برای انتخابات آن وجود ندارد.  کسی که انتخاب می شود کیست،  و تا چه اندازه توانایی دارد،  کسی که انتخاب می کند،  چه دانشی و بهره ای دارد،  و یا حوزه انتخابیه باید چگونه و چه شرایطی داشته باشد.  در واقع بشکل ساده و ابتدایی،  گفته شده هر روستا و شهری باید شورا داشته باشد،  یک انتخابات و عکس در و دیوار،  و سپس با رای گیری همه چیز تمام می شود،  و عده ای به عنوان شورا انتخاب می گردند.

      در نهایت هیچ رشد و تکاملی در این روند دیده نمی شود،  درباره حوزه انتخابیه هیچ تعریف و تحلیل وجود ندارد،  فقط گفته می شود شورای روستایی و شهری،  باید چند نفر اعضا شورا داشته باشند.  در تمام مدت پیدایش شورا های شهر و روستا،  هیچ یک از اندیشمندان تعریف و تحلیل جامع،  در جهت رشد و تکامل ملی مردمی ننوشته،  و ارائه نداده است.  و نیز تعریف درباره انتخابات کنندگان و انتخاب شوندگان،  که برابر با دانایی قرن نو باشد وجود ندارد.  لازم است چند مورد را در نظر داشت:

   پرسش:  چرا یک روستای بسیار کم جمعیت باید دارای شورا باشد؟

   پرسش:  سطح تحصیلات انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان چقدر باید باشد؟

   پرسش:  تحلیل و شاخص هر نفر و هر شورا برای رسیدن به اهدافش چگونه است؟

   پرسش:  چرا شوراها مجبور نیستند عملکرد های خود را با وبی در اینترنت منتشر نمایند؟

   پرسش:  آیا انتخاب شوندگان تست و پرسش های نامه پر کرده اند،  که چه برنامه هایی دارند؟

   پرسش:  چرا نباید مجمع یک دهستان،  یک شورای کار آمد،  و با علم و سواد بیشتر داشته باشد؟

   پرسش:  چرا شورا ها برای دریافت و مخارج پولی،  که از بابت امضای اسناد،  و کمک های مختلف می گیرند،  قانوناً مجبور به گزارش دادن به مردم نیستند؟

   .... و ده ها پرسش دیگر  پاسخ داده شود،  تا بیشتر از پیش شوراها در جهت ملی مردمی ایران و آینده بینی باشند....

الکی که تاریخ نمیشه

      بسیاری آثار تاریخی وجود دارد،  که درباره آنها تحقیق و تحلیل های درست و علمی انجام نشده است،  ولی برای آنها داستان سرایی کرده اند،  مانند اشیای کشف شده در آمریکای جنوبی.  چون درباره آنها کار علمی باستان شناسی انجام نگرفته،  به داستان سرایی روی آورده اند.  تعدادی افراد  با مدرک واقعی یا تقلبی از یک دانشگاه،  که خود را تاریخ دان و باستان شناس می نامند،  پرت و پلایی هم درباره این آثار تاریخی بجا مانده می گوید.  آنها فقط نمی خواهند بگویند،  که این اشیای تاریخی از خلیج فارس و ایران است،  بهمین جهت در اشتباه یا دروغگویی با یکدیگر رقابت می کنند.

   عکس سمت چپ کتیبه روی ورقه مس کشف شده،  در کشور اکوادور آمریکای جنوبی،  نزد پدر گرسپی که در چند پست قبلی از آن نوشتم،  سمت راست کتیبه سنگی کشف شده در شهر باستانی جیرفت استان کرمان.  دقیقاً شباهت بین دو خطوط مشخص است،  با حساب داده های تاریخی،  که می گوید اولین بار حدود پنج هزار سال پیش مس توسط مردمان استان کرمان کشف شد،  و کتیبه مسی که در اکوادور کشف گردیده،  که درست مانند خطوط کتیبه سنگی استان کرمان ایران است.  این ورقه های مسی اتفاقی در آمریکای جنوبی نبوده اند،  آنها توسط دانش خاص دریانوردی و غیره به آنجا رفته اند،  بایید در این باره توسط جوانان باهوش ایران تحقیق شود،  مخصوصاً در موزه های کشور های پرو و اکوادور.  عکس شماره 4436.

نمایش انتخابات جهانی

      چند ماه است مردم جهان درگیر انتخابات آمریکا هستند،  با کمی دقت متوجه می شویم،  که این ماجرا اصلاً انتخابات نیست،  بلکه سرمایه داری غربی،  دو نفر را در یک بازی و نمایش چند ماهه بین المللی،  رو در روی یکدیگر قرار می دهد،  و با تبلیغات وسیع با کمک تکنولوژی های نوین،  جهانی را سرگرم می کند.  با این برنامه به مردم آمریکا اجازه اندیشه و مطالعه به راه و روش دیگر نمی دهند،  که هیچ،  بلکه این موضوع را به تمام جهان منتقل می کنند،  و چنین وانمود می شود که مشکل جهان را این یا آن یکی درست می کند.  باید اندیشمندان و روشنفکران ایران،  در باره این ترفند مدرن سرمایه داری غربی،  آگاهی های لازم را به مردم برسانند،  تا اغفال انواع شگرد های آنها نشوند.  می گویند این انتخابات نتیجه دمکراسی آمریکا است،  و بسیار پر خرج انجام می شود،  ولی پولی است،  که از جیب مردم می آید،  و بجیب سرمایه داری می رود،  و در واقع خرج آن اصلاً حقیقت ندارد.  دمکراسی آن هم فقط دو جناح سرمایه داری هستند،  حتی صدای و حرف یکنفر از 99 درصدی ها هم در این انتخابات شنیده نشد،  چه برسد بتواند در این انتخابات شرکت کند.  گفتنی زیاد است،  در صورتی که تخصص شما یکی از گرایش های جغرافیا ـ تاریخ است،  بگویید و بنویسید و تحلیل کنید.

   عکس نتیجه انتخابات آمریکا،  عکس شماره 7506 .  در واقع هیئت حاکمه سرمایه داری آمریکا،  تعیین کننده ادامه روند امور است،  و اینگونه نمایش ها سرپوشی برای اقدامات آنها می باشد.  جوانان با هوش ایران،  به این گونه شگردها،  که در انواع و اقسام اجرا می شود،  از عروسی سلطنتی بریتانیا تا انتخابات آمریکا،  دقت نظر عمیق و تحلیلی داشته باشید.  با کمی اندیشه و تحقیق به تاریخ واقعی،  و سرگذشت در پیش رو،  می توانید دست آنها و دشمنان ایران را بخوانید،  و آینده نوین را برای کشور باستانی خود رقم بزنید.

   کلیک کنید:  شورش پوست کنی

   کلیک کنید:  تاریخ کمپانی هند شرقی

   کلیک کنید:  تاریخ نظام جمع در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.


   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://www.ravid.ir