پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir
پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا

نوشته های انوش راوید از پژوهشکده و فرهنگسرای کلبه روستایی راویدسرا/ پیگیری مطالب در لینک >>> www.arq.ir

انقلاب جدید پوستکنی

   پوستکن ها در جامعه و سیاست

      ما ایرانیان باید هوشیار و آگاه باشیم،  یکدیگر را بیش از پیش و حرفه ای تر آگاه نماییم،  و به فکر تحلیل های نو اندازیم.  بعد از مقاله حقه بازی ها ادامه دارد و آشوب های لندن در اینجا،  و دکترین نو استعماری و غیره،  لازم دیدم تحلیل جدیدی با واژه ای نو بنویسم.  در ادامه دو قرن دروغ دمکراسی غربی،  و اغفال توده های مردم با انواع ترفندها،  سرمایه داری به جایی رسیده،  که دارد زمین ما را نابود می کند،  و آینده بشریت را با تخریب و انقراض بشدت تهدیدی می کند.  ملت ها سر در گم شده اند،  تمام پول و مال، رسانه و حزب،  در اختیار قدرت های جهان خوار قرار گرفته است.  مردم جا مانده از زندگی نمی دانند چکار کنند،  آنها چاره ای ندارند،  تنها وسیله دست آنها تعدادی آجر پاره،  و کمی استفاده از وسایل ارتباطی و اطلاعاتی امروزی،  و جمع شدن چند نفر و پرتاب آجر و اندکی غارت و زهر چشم گرفتن از سرمایه داری است.  البته گاهی پیش می آید که در این بین،  مردم ساده و عادی هم صدمه بینند،  ولی در هر صورت وقتی می خواهند باغی را هرس کنند،  و شاخ  و برگ های زیاد و یا آلوده را از بین ببرند،  همیشه تعدادی شاخه های خوب هم از بین می رود.

      این توده های غربی جا مانده می خواهند زندگی کنند،  آنها بدون هیچ طرح از پیش تهیه شده بدون هیچ حزب و سازمانی،  و فقط از روی سرشت انسانی باید برای ادامه زندگی خود کاری بکنند.  مردمی که از دروغ و دونگ خسته و اشباع شده اند،  مردمی که چیزی ندارند از دست دهند،  اگر غفلت کنند نسل بشری آنها هم نابود خواهد شد.  همانگونه که گفتم،  تمام امکانات موجود کشورها را عده بسیار کم شماری در اختیار گرفته اند،  ملتها فقط سه ابزار ساده دارند،  * 1 ــ گوشی همراه و اینترنت، * 2 ــ  پاره آجر و سنگ، * 3 ــ  جمعیت فراوان گرفتار.  این مردمان تصمیم گرفته اند با همین حداقل،  پوست سرمایه داری لجام گسیخته غرب را بکنند.  ملتها دارند یکبار دیگر خود را در تاریخ نشان می دهند،  آنها مجبورند پوست سرمایه داری،  و حقه بازی دمکراسی غرب را بکنند،  راه دیگری ندارند.

      از ابتدای عصر صنعتی،  مردم غرب و سرزمین های پیوسته به غرب،  ده ها، حتی صدها قیام و شورش با نام های مختلف کردند،  ولی هرگز نتیجه ای که می خواستند نگرفتند،  و دوباره و ده باره در هر کشور بپا خواستند.  مردم نمی دانستند سرمایه داری چه راحت آنها را وادار می کرد،  تشکیلات و حزب راه بیاندازند،  و در نهایت سران آنها،  با سادگی یا بر اساس ذات بشری،  به دام سرمایه داری می افتادند،  و خواسته و ناخواسته رشد و تکامل سرمایه داری را تا امروز ادامه دادند.  اینک با وجود انفجار اطلاعاتی و ارتباطی مردم دیگر اغفال دروغ دمکراسی غربی را نمی خورند،  در سازمان و حزب با سبک کار قدیم گرد نمی آیند،  و شگرد های دشمنان بشریت را افشا می کنند.   مردم می خواهند پوست بکنند،  پوست کنها یا پوستکنیزم Flayerism،  که در واقع آخرین مرحله رشد قیام و انقلاب بشری در آینده بینی است،  که دیگر در انحصار تشکیلاتی نیست و نخواهد بود.

      حال شاید پرسیده شود،  چگونه،  در چه مدتی،  و پرسش های دیگری مطرح شود،  در هر صورت تحلیل و تعلیل پوستکنی زمان می برد.  انقلاب پوستکنی تازه آغاز شده است،  و چون تحت پوشش هیچ حزب و تشکیلات و نیرویی نیست،  و همه مردم پائین دست اجتماع در آن شرکت دارند،  نمی توان پایانی برای آن در نظر گرفت.  انقلاب پوستکنی می خواهد برای همیشه پوست دشمنان انسانیت را بکند،  و باعث  شده سرمایه داری امپریالیسم نو سرگردان و سردرگم و شتابزده شود.  اثرات آن در بازار های بورس،  جایگزینی و جابجایی سرمایه گذاریها،  ایجاد سریع تغییرات سیاسی در کشور های تحت نفوذ،  و غیره دیده می شود.  هر کدام از آنها خود داستان و تفسیر مفصل جدا دارند،  هماگونه که گفتم تحلیل های آنها،  زمان و دانش ویژه می خواهد،  تا کنون چون،  انقلاب های ادامه دار،   نوشته،  و به مرور باز هم خواهم نوشت.  

      بسیاری از مردم عادت کرده اند،  با کمترین مطالعه و تحقیق،  خیلی سریع و با عجله،  بررسی یا نقد کنند،  سریعتر بپرسند یا پاسخ گیرند،  ولی اصل تحلیل هر موضوع در تخصص ویژه است،  که زمان می خواهد.  بدین منظور در فرصت های مناسب درباره این مطلب تحقیق می کنم،  و به مرور در اینترنت منتشر می نمایم.  در اینجا بگویم هم اکنون که این مطلب را می نویسم عده زیادی مهمان از تهران برای ما آمد،  و با شلوغی و شادی پیش آمده از ورود مهمانان،  بسیاری مطالب موقت از ذهنم پرید،  ساعتی برم به آنان برسم،  و حال و احوال بپرسم،  و ببینم از تهران چه خبر دارند.  طول سال در چلاسر و جل همیشه پذیرای مهمان های زیادی از شهر های دیگر ایران عزیز هستیم،  که فامیل و دوستان خوب هستند،  زیرا اینجا خیلی زیبا و دلپذیر است،  شاید مهمان نوازی ما هم دلیل دیگر آن است.  مشروح این مقاله در:  شورش تاریخی پوستکنی

   پرسش ــ  شما در گذشته نوشته اید:  دولتمردان اگلستان باهوشیاری از یک فرصت استفاده کردند،  و با  بزرگ نمایی اغتشاش لندن....  ولی اینجا می نویسید که قیام یا انقلاب پوستکنی است،  آیا این دو مطلب با یکدیگر در تضاد نیست؟

   پاسخ ــ  در همانجا یعنی در حقه بازی ادامه دارد،  نوشته ام:  با بزرگ نمایی اغتشاش لندن،  که بر اثر مهاجرت و تضاد های مسلکی و رنگی،  فقر و اختلاف شدید طبقاتی،  حاصل از سرمایه داری لجام گسیخته ایجاد شده بود....  هرگز نگفته ام که انقلابی نبوده،  "انقلاب پوستکنی"  تازه آغاز شده است،  بزودی مطالب و مقالات بیشتر در این باره می نویسم.

   پرسش:  غربی ها این قبیل اغتشاش ها را گفته اند:  آشوب اوباش و دزدان و قاچاقچیان مواد مخدر،  آیا نام گذاری آن که فقط چند روز بود،  بعنوان قیام پوستکنی درست است؟

   پاسخ:  آن غربی های هر چه می گویید،  درست طرف مقابل انقلابیون پوستکن هستند،  و نام گذاری آنها بدرد خودشان می خورد،  قیام پوستکنی تازه آغاز شده است.  انسان های دانا چاره ای غیر از پیروی ندارند،  و این قیام به یک انقلاب در تمدن بشری تبدیل خواهد شد.

   عکس تاریخی مردم تهران در زمان انقلاب مشروطیت،  عکس شماره 459 .

   استراتژى ایرانی در خلیج فارس

      در ادامه استراتژى ملی و مردمی ایران و مقاله خلیج فارس،  لازم است به ترتیب از مهمترین موقعیت های مهم آینده بینی و برنامه ای بنویسم،  بدین منظور ابتدا استراتژی ایرانی در خلیج فارس را می نویسم،  و به مرور بازنویسی می کنم و ادامه می دهم.  با یک نگاه ساده به نقشه و جغرافیای خلیج فارس،  متوجه می شویم که بخش شمالی و پر جمعیت ایرانی خلیج فارس،  بسیار کم اهمیت و بدون هیچ برنامه جامع و ملی و مردمی رها شده،  در واقع دور افتاده است،  ولی جنوب آن روز بروز رونق می گیرد،  و حتی سرمایه های ایرانی توسط نوچهره های استثماری به آن قسمت جذب می شود.  آبادانی و شکوفایی خاک ایرانی خلیج فارس بطور کلی از عهده کسانی،  که به راحتی دروغ های بزرگ تاریخ را حقیقت می پندارند،  غیر ممکن است،  چون آنها به راحتی دروغ های مهم این دوره را باور می کنند،  بویژه در مورد پیشرفت اقتصادی خاک جنوبی خلیج فارس ،  و راحت و سبکبال ایران را کنار می گذارند.

      سرزمین های جنوب خلیج فارس بدلیل کمبود آب،  با مشکل اساسی روبرو هستند،  که این موضوع در خاک شمال خلیج فارس وجود ندارد.  وقتی فینقیلی ها و مخصوصاً دوبی را شروع به ساختن کردند،  که دوبی را مرکز پخش تولیدات حکومت چایمریکا و امپریالیسم نو نمایید،  نفت ارزان بود،  و می پنداشتند که با یک بشکه نفت می توانند حدود دو یا سه متر مکعب آب شیرین از دریا بگیرند،  اما امروزه این موضوع مقرون به صرفه نیست،  و با وجود بحران اقتصادی دنیا،  گرانتر کردن دوبی هم امکان ندارد.  با شرایطی که امروزه در جهان حکمفرماست،  مردم ایران خود باید بتوانند راهکار های نوین و نوظهور،  برای ایجاد حرکت های سازنده اجتماعی و اقتصادی،  در نوار ساحلی خلیج فارس ابداع کنند.

      همانطور که در مقاله گوگل و خیج فارس نوشته ام،  دهانه این خلیج یعنی تنگه هرمز با روزی دوبار جزر و مد بزرگترین منبع انرژی است،  از گذشته های دور کشتی های بادبانی با این انرژی به راحتی در خلیج فارس رفت و آمد می کردند،  نمونه آنرا در داستان کشف آفریقا در دوران سلسله هخامنشیان  نوشته ام.  بدلیل همین خیزآب آلودگی خلیج فارس خیلی کم است،  و تقریباً پساب های وارد شده به آن،  خیلی سریع به دریای مکران و اقیانوس هند می روند.  بطور کلی پساب های صنعتی که به خلیج فرس وارد می شود کم است،  بخش عمده پساب های صنعتی از شمال خوزستان و اروند رود،  و شمال عراق و شط العرب می آید،  در بنادر ساحلی غیر از چند پترو شیمی و پالایشگاه پساب صنعنتی وجود ندارد،  پساب های انسانی وقتی وارد اقیانوس می شوند،  خود منبع غذایی برای دریا است.  البته باید مواد شوینده و پاک کننده و نایلون  پلاستیک را کم کرد،  و از وارد شدن روغن های سوخته کشتی ها و کامیون ها بدریا جلو گیری شود،  و حتی از آنها درآمد زایی کرد.

      با وجود روزی دوبار جزر و مد پر سرعت در دهانه خلیج فارس،  براحتی می توان با قرار داد توربین های خیزآبی،  برق تولید کرد،  این قبیل توربین های آبی خیلی مقرون به صرفه تر از از توربین های بادی است.  در این مورد می توان از چند نمونه خارجی،  که در دریای شمال و چند جای دیگر هستند بهره برد،  و برق استان هرمزگان را تأمین نمود.  در ساحل خوزستان بدیلیل وجود رودخانه های پر آب فراوان،  و آفتاب تمام نشدنی،  تولید برق به راحتی انجام می شود.  همین رودخانه های پر آب،  با کمترین نیاز به پمپاژ،  می توانند آب شهر های ساحلی را تأمین نمایند،  ولی برای اینکه مراکز جمعیتی حامل و دارای تکنیثک و تکنولوژی نزدیک هم باشند،  بهتر است شهر های خوزستان را تقویت کرد،  که هم نزدیک به آب هستند،  و هم به مرکز ایران نزدیکترند.

      همچنین باید از صید بی رویه شرکت های خارجی،  در خلیج فارس و دریای مکران جلوگیری کرد،  با وجود ماهی گیری صنعتی در سی چهل سال گذشته،  سیستم و تنظیم چند میلیون ساله غذایی و طبیعی دریا بهم خورده است.  منجمله با افزایش پلنگتون های قرمز در خلیج فارس،  چندین گونه آبزی از بین رفته و بقیه خیلی کم شده اند.  همانگونه که در نهنگها انتقام می گیرند نوشته ام،  صید بی رویه و فراوان نهنگ،  باعث شده پلنگتون های سبز اقیانوسها افزایش یابند،  و این افزایش بصورت لکه های بزرگ سبز میلیون کیلومتر مربعی،  از ماهواره قابل دیدن است.  متعاقب آن پلانگتون سبز باعث گلخانه ای شدن زمین می شود،  افزایش پلنگتون سبز پلاگتون قرمز را به حاشیه و کنج ها رانده است.  هر دو نظم چند میلیون ساله زمین ما را برهم زده اند،  و ضمن کمبود تولیدغذا از دریا،  تغییرات آب و هوایی هم بدنبال داشته اند.

     با مطرح کردن چند موضوع سریع و پشت سر هم،  درواقع می خواهم بگویم که مشکل رشد و شکوفایی خلیج فارس ایرانی،  نه تنها به طرح و نقشه و برنامه های درست و صحیح ملی ایرانی بستگی دارد،  بلکه به مسائل جهانی هم مربوط است.  بنابر این باید در دو طرح هماهنگ وارد کارزار شد،  یکی آنچه که مربوط به ایران و ایرانی می شود،  دوم آنچه که بیرونی و جهانی است.  در طرح های ایرانی،  ابتدا باید جمعیت شناسی داشت،  و این را در نظر گرفت حدود پانصد سال استعمار و امپریالیسم و سرکوب مردم،  صدمات سختی به توانایی های ملی و مردم ناحیه خورده است.  دوم برتریها و امتیاز های جغرافیایی را در نظر گرفت،  چه چیز هایی براحتی قابل استفاده است،  و چه مواردی تکنولوژی های خاص می خواهد.  در برنامه های برون مرزی کارها کمی سخت تر است،  حال حساب کنید که کار داخلی چقدر مشکل است،  چه برسد کار خارجی،  ولی باید انجام شود و چاره ای نیست.

   عکس تاریخی کارگاه قایق سازی در جنوب خوزستان،  حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ کشتی سازی در ایران،  عکس شماره 831 .

   چگونه خلیج فارس را دریابیم

      اینکه چگونه باید خلیج فارس ایرانی و سواحل و شهر های آنرا،  واقعاً و اصولی ساخت و نو آورد نمود،  مهمترین موضوع است.  می توان ساعتها و روزها،  صفحات بیشمار گفت و غیبت کرد،  و یا شعار سازندگی داد،  ولی فایده ای ندارد،  و کاری برای آینده تمدن کنترل انرژی نخواهد بود.  غفلت از واقعیت های تاریخ و جغرافیای نوین،  عقب افتادن از تمدن است،  و در نهایت صدمات غیر قابل جبران به ایران و ایرانی می خورد.  ابتدا باید سبک کار را،  برای طرح و برنامه سازندگی واقعی و نوین تدوین نمود،  بدین منظور لازم است،  کاملاً ملی و مردمی اندیشید.  در شرایط امروز اطلاعاتی و ارتباطی،  هر شخص بنا به تخصص خود،  می تواند از هر کجای دنیا سبک کاری بنویسد،  و در اینترنت منتشر نماید.  افراد ملی و مردمی که خود بخود علاقمند به گذشته و آینده ایران هستند،  بعد از مطالعه و در آمیختن سبک کار های دیگران،  جمع بندی خواهند کرد.  در ادامه شورای مجازی از متخصصان تشکیل گردد،  و مطالب و مقالات را برای طرح و برنامه سازندگی،  از تمامی کاردانان گردآوری و جمع بندی نهایی برای اجرا کنند.

      در این میان خود بخود و مطابق معمول تاریخ،  چهره ها و کارگزاران استعمار بیکار نخواهند نشست،  و با انواع شگردها تلاش می کنند،  که موضوع بهم بخورد و یا لوث شود.  تشخیص این افراد و حقه بازی های آنها،  فقط از عهده کسانی بر می آید،  که دروغ های تاریخ و ترفند های دشمنان ایران را بخوبی دانسته باشند.  همانگونه که گفتم کار سازندگی نوین خلیج فارس ایرانی،  همت ایرانی میخواهد،  اینکه علاقمندان منتظر باشند،  اداره ای و سازمانی آنها را استخدام کند،  و با بودجه ای سی چهل سال به آنها زمان بدهد،  غیر ممکن است.  آن راهی نیست که برای ایران و در خدمت مردم باشد،  تکرار می کنم،  کار ملی مردمی،  سبک کار جدیدی می خواهد،  که ریشه در تاریخ ایران و ذات ایرانی داشته باشد.

      عده ای خواهند پرسید،  وقتی طرح و برنامه اولیه پیاده شد،  برای ادامه و علمی و عملی کردن نقشه ها چکار باید کرد،  پول و بودجه و امکانات می خواهد.  توجه کنید،  وقتی جمع زیادی از ایرانیان تحصیل کرده حرفه ای،  وارد یک کارزار شوند،  خود بخود آنها می توانند راهکار هایی برای عملی کردن خواسته خود پیدا کنند.  اگر نتوانند چاره ای بیابند،  براحتی می توان گفت،  هنوز آن سواد و قدرت ملی و مردمی را بدست نیاورده اند،  و حتی اگر همه چیز آماده شود،  باز هم مشکل در سازندگی نوین پیش خواهد آمد.  اینجا و این کار گپ از قدرت و توانایی ملی و مردمی است،  بحث از خواسته های صنفی و مسلکی، حزبی و جناحی،  اداری و دولتی نیست،  بلکه حرکت و اراده ایرانی است.  همان گونه که بارها نوشته ام،  ممکن است درک آن برای عده ای مشکل باشد،  بدین منظور و روشن شدن، مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید را پیشنهاد می کنم.  ادامه دارد و بازنویسی می شود.

   عکس تاریخی از عرب جنوب خلیج فارس،  حدود 1300 خورشیدی،  استعمار هیچ چیز برای آنها نگذاشته بود،  و بطور کلی از نظر فرهنگی و اجتماعی و مادی غارت می شدند،  مشروح در پست های قبلی همین وبلاگ،  عکس شماره 4233.

   نابودی جنگل های شمال ایران

      تخریب و نابودی،  غارت عادی و سازمانی،  دارد جنگل های شمال ایران را نابود می کند،  تولید دوده و گاز های مضر در منطقه جنوب البرز،  دست در دست کم شدن جنگلها داده،  و باعث شده اند یخچال های طبیعی بلندی های البرز،  بالا کشیده شوند،  یا از بین بروند.  همه اینها دست در دست هم داده،  و در پی آن تغییرات آب و هوایی ایران بزرگ،  و قاره کهن را بدنبال داشته اند،  کم شدن بارندگی یا بارندگی بیش از حد سیل آور از آن جمله است.  نبود و کم شدن یخچالها،  برودت لازم را برای گرد آوری و گرفتن ابرها ایجاد نمی کند،  و ابر های باران زا در ادامه جریان های هوایی غرب به شرق،  بسمت ارتفاعات پامیر و هندو کش می روند.  چون تمام بارشان را همراه دارند،  و بخش ایرانی آنرا تخلیه نکرده اند،  در آنجا و کشور های تاجیکستان و افغانستان و پاکستان،  تبدیل به سیل می شوند.

      این وضع دو خسارت عمده دارد،  اول با کمبود بارندگی در ایران خشکسالی شده،  و خسارت به تولیدات کشاورزی و دامی و تاریخ کشاورزی ایران وارد می کند.  دوم سیل در آن نواحی باز هم کشاورزی را ازبین می برد،  و به مردم و کشورها خسارت می زند.  با وجود کم شدن صید از دریا،  و تغییرات آب و هوایی،  و کم شدن تولیدات کشاورزی،  همراه با سرمایه داری لجام گسیخته،  در جمع گران شدن غذا را بدنبال دارد.  در نهایت شلوغ شدنها و انقلاب های مردمی،  و کشتار امپریالیسم می آید،  به همین سادگی دود بریدن جنگل های شمال ایران،  بچشم همه می رود،  و سود آن معلوم نیست چه می شود و کی می برد.  این تازه غیر از بهم خوردن نظم و آرامش چند میلیون ساله طبیعت است،  این بهم خوردن به نوبه خود همان گونه که در دریا ها باعث افزایش پلنگتونها شده،  در خشکی نیز جریان های خطر ناک دیگری بدنبال خواهد داشت.

      چه کسی باید در این مورد تحقیق نماید،  و به مردم گزارش دهد،  البته فقط خود مردم هستند،  که هر شخص می تواند،  در تخصص و توانایی خود،  و با دید ملی و مردمی کاری بکند.  با این سرعتی که جنگلها را نابود می کنند،   وقت خیلی کم است،  درختان تنومند چند هزار ساله دیگر جایگزینی نخواهند داشت،  سری به پست پائیز 90 وبلاگ جل و چلاسر بزنید،  و از ارزش جنگلها آگاه شوید.  در یک اغتشاش لندن که در پست قبلی اشاره ای به آن داشتم،  و فقط چند میلیون خسارت عادی وارد شد،  تمام جهان به تفسیر و تحلیل پرداختند.  اما در اغتشاش بزرگ نابودی جنگلها،  که بی نهایت ارزش طبیعی و اقتصادی دارند،  هیچ کس چیزی نمی گوید،  و تحلیلی در هیچ جا ارائه نمی شود.  مثلاً،  همه دنیا با خبر دار شدند،  که یک یا چند گوشی همراه را در لندن دزدیدند،  اما از سرقت طبیعت، هیچ کس چیزی نمی فهمد و نمی داند.  قاچاق چیان مختلف با ترفند های مختلف،  شاید چوب یک درخت چند هزار ساله را،  چند صد هزار تومان بفروشند،  ولی در واقع این چوب بی نهایت قیمت دارد،  و خسارت بهای آنرا در آینده ای نه چندان دور،  همه بشریت و همه موجودات خواهند داد.  چند صد درخت چند صد میلیون تومانی،  برای یک یا چند فرد بی اصل و نصب ملی خیلی پول است،  ولی برای ملت بدبختی بدنبال دارد.

      در نتیجه جلوگیری از تخریب و انقراض وظیفه همه است،  و آن راهی نیست که بسادگی امکان داشته باشد،  در برزیل و گینه و کنگو،  در پناه دولت و با نام سازندگی و یا ترمیم جنگها،  آنها را نابود می کنند،  و ریه زمین را از بین می برند،  و زمین ما را مجروح می کنند.  در آلاسکا و کانادا برای بدست آوردن نفت،  و باز هم در پناه دولت جنگل را نابود می کنند،  در روسیه و اسکاندیناوی هم برای فروش و سود،  باز هم در پناه قانون جنگل را نابود می کنند.  باید این پناهگاه های رسمی ولی چپاولگر را افشا کرد،  و تا دیر نشده جهان را نجات داد،  کار سختی است حوصله و دقت و کاردانی می خواهد،  و زمان می برد.  بدلایلی که در پست های قبلی نوشته ام،  ایرانیان تا حدودی بهتر از بقیه مردمان گیتی،  می توانند اندیشه کنند و راه و چاره بیابند.

   عکس تاریخی خانه های زگالی شمال ایران،  حدود 1300 خورشیدی،  همه خانه ها از چوب و گل بود،  و تمام وسایل زندگی تولید داخل،  و از محیط و طبیعت اطراف بود،  چوب فقط ارزش مصرف ملی داشت،  عکس شماره 582 .

   کلیک کنید:  نبرد نوپدید

   کلیک کنید:  طبقات اجتماعی ایران

   کلیک کنید:  اردوی مجازی ملی و مردمی

    توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///     

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد